قاتی پاتی
دیشب همه خونه مامان و بابا بزرگ اینا بودیمشام لازانیا داشتن خیلی خوشمزه بود وحشتناک.امروز هم که روز مادر بود،به مامان بزرگ گفتیم که بیاد باهامون هر چی لازم داره براش بگیریم برا روز مادر.که گفت هیچی نمیخوام.ما هم گفتیم باشه.بعد قرار شد هر وقت رفتیم قشم اونجا براش یه چیزی کادو بگیریم.شب هم همه خونه ما بودن.شام کوکو سبزی با کوکو سیب زمینی داشتیم.میخواستم یه چیز بهتر درست کنم که گفتن خسته شدیم از بس برنج خوردیم گفتن همینا رو درست کنیم دیگه.
راستی تازگیا همش میگی (ق)،حالا که دندون هم داری همش منتظر موقعیتی که گاز بگیری.راسی مو کشیدنم دوست داریا کچلمون کردی.همین 4 تا شاخه مو رو هم که داریم تو کندیعاشق وایسادنی همش میخوای از زمین پا بشی و دست یکی رو بگیری و تعادل حفظ کنی بعد خودت دست و ول میکنی و برای چند ثانیه وایسیتازگا 4 دست و پا هم میشی ولی نمیتونی حرکت کنی تا میای حرکت کنی پخش زمین میشی.بزار از داد و فریادت چیزی نگم که بیچارمون کرده،کر شدیم باید صمعک بزاریم اگه همینجوری ادامه داشته باشه قضیه