امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

کله پاچه

سلام قند و عسلم دیروز خونه بی بی دعوت بودیم .بگو چی بود ناهار.آره غذای مورد علاقه من کله پاچه.به به جای همتون حسابی خالی.عاشق کله پاچه های مادر شوهرمم وحشتناک.حرف ندارن.وای الان که دارم مینویسم دهنم داره آب میوفته.راسی ماشالا ماشالا ماشالا بگم که خودم چشمت نزنم امروز ٢ بار آبگوشت خوردی .عجب خیلی بعید بود ازت ولی مامان حسابی حال کرد.همیشه همینطوری بخور غذا.آفرین پسر گلم.   به خاطر اینکه خواهر شوهر گرامم دچار زانو درد شدیدی شده چند روز اخیر.امروز اصلا از جایش تکان نخورد.و بنده ماشالام باشه از بس زرنگم کلی کمک کردم و عروس برتر امشب من بودم و فقط من میدرخشیدم .اون دو تا عروس دیگر هم فعالییت میکردند ولی نه به اندازه من.با...
12 آبان 1390

اولین بارون پاییزی

سلام سلام پسرم امشب اولین بارون پاییزی هم بارید.کلی صفا کردیم.هممون رفتیم بیرون تو بالکون.خیلی هوا سرد شده.مامان بزرگ پیچیدت لای یه چادر و آوردت بیرون تا بارون رو ببینی.   همین الان مامان بزرگ پایین بود اومده بود تا باهم داروهای جناب عالی رو بدیم.بعد هم نشستیم پای کامپیوتر و منم عکس کلاههای بافتنی تو وبلاگ دنیای نفیس رو نشونش دادم.قرار شده برم برات کاموا بخرم تا برات کلاه ببافه مامان بزرگ.   ...
11 آبان 1390

وقتی که خوابی چه آرامشی اینجاست

سلام عزیزم امروز وحشتناک رو مخم راه رفتی تازه با کفش پاشنه بلند .آخه چرا اینقد نق میزنی تو پسر.کچلمون کردی .مامان بزرگ که صداتو شنیده بود اومدو بردت تو کوچه تا یکم بازی کنی.وای دسش درد نکنه،خدا خیرش بده .اعصابم برا نیم ساعت راحت شد .بعدش اومدم بالا تو کوچه تا داروهاتو بدمت .داروهاتو که خوردی دیگه خوابت میومدم.به سلامتی بعد از اینکه شیرتو نوش جان کردی خوابیدی خوشبختانه.الانم خوابی .2-3 ساعت بخواب جون مامان خواهشا بیدار نشو تا مامان یه ذره نفس راحت بکشه .ای جان چه حالی میده دیشب که بابابزرگ بعد از 3 روز از تهران برگشت همین که از در اومد تو دوییدی و باهاش دست دادی.باریکلا پسر با ادب و مودب مامان.   ...
10 آبان 1390

دایره واژگان امیرعلی تا الان که 1 سال و 2 ماه و 28 روزشه

    آب=آبو      بابا=بابا    توپ=تو - پو    این چیه=چیه    این کیه=کیه      چایی=آچی      بیرون رفتن=دَدَ      غذای خوشمزه و دارو=به به      الو=اَ       سلام=اَ کشیده      همه مدل حیوان=بَ بَ ...
9 آبان 1390

امیر رقاص(شرمنده که رمز داره)

سلام پسر مامان اینجا یه ذره لباسات مشکل دارن به خاطر همین این پست رو رمز دار میکنم . وقتی این کلیپتو از موبایل میبینی حسابی حال میکنی .میرقصی ،میخندی و نشون همه میدی خودتو. تو مزرعه بابا بزرگ اینا هم دیشب دعوت بودیم اونجا هم حسابی رقصیدی.فیلمش تو موبایل خاله هست ازش که گرفتم میزارم همینجا چون هممون توش معلومیم.راسی از بابابزرگ هم شاباش گرفتی. ...
9 آبان 1390

دوباره سرما خوردگی

سلام پسر قهرمانم عزیز مامان نصفه شبی زدی زیر گریه.مگه آروم میشدی .یه ذره راه بردمت.بردمت تو اطاق خودت بعد چون آروم نشدی مامان بزرگ اومد پایین.رفتیم تو اطاقت و تو کلی بازی کردی.اومدم خوابوندمت ولی ١ ساعت بعدش دوباره گریه کردی.ایندفعه تب هم داشتی .تقریبا ساعت ٨ بود که زنگ زدم بیمارستان و بهت وقت داد برا خانم دکتر سالور.بردیمت دکتر .گفت که گوشت خیلی چرک کرده.گفت سرما خوردی. گفتم که نمیزاری روت پتو بندازم یا لباس گرم تنت کنم.اونم گفت که پسرتون بدنش گرمی داره.حتما شبا به شکم میخوابه.خیلی تکون میخوره .گفتم آره.گفت  بهش چیزایی که طبیعت گرم داره مثه گوشت شتر،کاکائو،پسته و اینجور چیزا نده تا کم کم خوب بشه .و...
8 آبان 1390

جل الخالق!!!

سلام عزیز دل مامان اینا هم عکس پریشبیه .رفته بودیم خرید .این عکس دمه در میوه فروشیه که بابایی رفته میوه بخره.تو هم سرتو از پنجره میبردی بیرون و هر ماشین و موتوری رد میشد یا داد میزدی یا جیغ. اینجا هم مهندسیتون گل کرده و داری با دستگیره های روی فرون بازی میکنی.مثه همیشه یه چند باری برف پاک کن رو زدی همراه با آب پاشش.تازه سوییچ رو هم از جا سوییچی در آوردی. چند روز پیش با بابابزرگ رفتی بیرون .اینو بابا بزرگ تعریف کرده.که تو رو تو ماشین تنها گذاشته بوده و رفته بوده تا جواب آزمایشش رو بگیره گهگاه میومده و تو رو چک میکرده که خرابکاری نکنی.که دیده خم شده بودی سمت جا سوییچی و کلید مزرعه که روی داشبرد بوده رو به زور میخوا...
7 آبان 1390