دندون هفتمی و 6 تا عکس جدید
سلام سلام صد تا سلام
بگو چی شده؟همین 1 ساعت پیش میخواستم خوابت کنم ،که دیدم خواب نمیری و همش داری داد و فریاد میکنی.پیش خودم گفتم بزار ببینیم دندون جدید داری یا نه.که یه دفعه ناخنم خورد به یه مروارید ناز و کوچولو که تو فک بالایی کنار اون 2 تا دندونات خوشگلت در اومده بود.خیلی حال کردم.کلی غلغلکت کردم از خوشحالی.الانم هنوز خواب نرفتی .رفتی تو کمد دیواری و داری بازی میکنی.راسی چنتا عکس هم میخوام بزارم برات.
اینجا خونه عمو عباسه.از مشهد برگشته بودن و افطاری دعوتمون کرده بودن.
اینجا هم خونه عمو محمود منه.اونایی که پیشتن ملیکا دختر دختر عموم و سید محمد مهدی پسر اون یکی دختر عمومه.
اینجا هم خونه بی بی.سید ابولفضل پای کامپیوتر عمو کاظم بود که تو رفتی و روش نشستی.
اینجا هم بابایی داشت تلویزیون میدید و به خاطر تو گوشی گذاشته بود تا تو بیدار نشی به خاطر صدا. که وقتی بابایی رو با گوشی دیدی اصلا دیگه خواب نرفتی.
تازگیا کارای خیلی خطرناکی میکنی میری رو دسته مبل و کلیدا رو روشن خاموش میکنی.حتی صبحی از روی دسته مبل رفتی رو اوپن.مجبور شدم هر چی رو اوپنه رو جمع کنم.
صبحی هم 5 دقیقه آرامش برگشت به آشپزخونه چون داشتی ماشین لباسشویی رو تماشا میکردی.و بعد از 5 دقیقه برات تکراری شد. و بدیهاتو دوباره شروع کردی.