پسرم داره مرد میشه!
سلام پسر مامانی
تازگیا خیلی بلا شدی .صبح که از خواب بیدار میشی فقط میخوای بغلت کنم.
دیگه با هزارتا راه سرتو با یه چیزی گرم میکنم.یا میزارمت جلوی کابینت قابلمه ها یا میزارمت تو اطاقت تا خرابکاری کنی.
تازگیا کنترل تلویزیون رو میبری جلو تی وی و میخوای شبکه هاشو عوض کنی.
وقتی بهت میگیم بشین میشینی .و وقتی بهت میگیم پا شو سریع بلند میشی.
هر چیزی هم که بخوایم با یه عالمه خواهش کردن برامون میاری.
عشق میکنم که فقط مامانتو بوس میکنی .هر چی بابایی بال بال میزنه که بوسش کنی ،اصلا تحویلش نمیگیری.
موقعی هم که داریم نماز میخونیم میای و سرت رو میزاری روی مهر و میگی اَ.
کارت سوخت ماشین قبلیمون از برج ٨ پارسال تا حالا سوخته بود.بابایی تازه رفته یکی جدید گرفته .توش تقریبا ٧٠٠ لیتر بنزینه.تازه ٣٠٠ تاش ١٠٠ تومنی و بقیه اش ٤٠٠ تومنی.بابایی حسابی حال کرده بود.حالا قرار شده یه هفته بریم مسافرت طرفای اصفهان و شیراز و شهرکرد و آخر سر هم بندر گچین برای خریدن تی وی و ماشین ظرفشویی.منم که حسابی خوشحالم.فقط خدا کنه تا روزی که میریم تو حالت خوب خوب بشه.
راسی امشب با مامان بزرگ رفتی خونه همسایمون عروسی نوه اش.مامانم میگفت همین که رسیدین تو خونشون دستمال دسته مامانم رو گرفتی تو دستات و رفتی وسط مجلس و میرقصیدی.چشمم روشن.دیگه چی؟
تا حالا داشتیم بالا بادمجون پوست میکردیم الان خوابم میاد وحشتناک .فعلا بای.