از پایتخت در خدمتتونم
سلام.خوبین؟خوشین ؟یهو جو گیر شدم اومدم پای لبتاب مای فادر تا براتون پست بزارم
تقریبا یه هفته اس که تهرانیم بدون همسر محترمخیلی شیک و مجلسی داریم خوش میگذرونیم
از امیر بگم که 12 روز دیگه تولد 6 سالگیشه و ما اصن برنامه تولد نداریم متاسفانه
کلی اینجا داره آتیش میسوزونه و با ماچ های محکمش حرص حلما خانومو در میاره
کلی مامان منیر داره لوسش میکنه و هر چی میخواد براش فراهمه
حلما خانمم که برا خودش خانمی شده بیا و ببین
سوپش رو قشنگ میخوره .تازگیا بلا هم شده تا یه چیز میزارم دهنش میخواد با دست در بیاره تا اول ببیندش
کلی برا خودش خوانندگی میکنه و قر میده .
دختر تنبل ما هنوز ثابت تشریف داره و چار دستو پا نمیره و فقط نشسته به همجا نظارت میکنه.
ولی برا برداشتن چیزای دورو ورش کلی خم میشه و تلاش میکنه
یه سری خبر هم دارم براتون که وقتی برگشتم بافق سر وقت مناسب مینویسم اینجا
بریم سراغ عکسا تا هنو کله ام داغه
در راه تهران
غزل عمه مدتی بود که تهران بود خونه مادربزرگ مامانش .
حلما بعد از کلی خرید در یک روز گرم
بقیه عکسا باشه بافق آپلود میکنم اینجا سرعت نت لاک پشتیه خفن