بزودی...
سلام
دوباره اومدم بعد از 4 ماه دوری از وبلاگ
درک کنین دیگه دخمل داری به وظایفم اضاف شده عاخه
یه عالمه عکس دارم بزارم براتون ،ولی اصن حسش نیست سایزشو کم کنم و بعدم آپلود عاخه تنبلی تا چه حد!
اینجا نوشتم براتون که عمه شدم ،الان میگم جاتون خالی عمه شدم اونم از نوع عمه بزرگ و عمه زهرا خانم
وای نمیدونین چه حس باحال و قشنگیه این عمه شدن .غزل خانم عمه فداش بشم مــــــــــــــــن ،بچمونو بردن خوی ،خیلی وقته ندیدمش ،دلم براش یه ذره شده
حلما خانوم گل و گلاب ما هم که تا اینجای کار دو تا از واکسناشو زده و سُرو مُورو گنده داره برا خودش خانمی میشه
امیرعلی قصمون هم که مردی شده برا خودش در حد تیم ملی.فدایی داره یه عالمه.عشق مامانشه
محمد کیان خاله هم که هنو تو شیکم مامانشه و تا اول فروردین قدم رنجه میفرمایند به دنیای کوچیک ما.پیش پیش خاله به فداش
فهلا همینا رو داشته باشین ،تا یه روزی بیام عکس بزارم براتون
همتونو میدوستم یه عالمه
مستقیم تشریف ببرید به ادامه مطلب...
امیرعلی و حلما خونه خاله محبوبه مشغول چیدن سیسمونی
امیرعلی مشغول حل کردن تکلیف پیش دبستانیش
بچه ها داوود پاشا .... داوود پاشا بچه ها
ناهار خوشمزه داوود پاشا به مناسبت دهمین سالگرد ازدواجمون
حلما و زهره دختر دایی کوچیکه ی من
حلما با هنرهای مامان بزرگ
اولین یلدای حلما خانمی
حلما و سبحان وسط سفره یلدا خونه ی عمه زکیه
همه نوه ها به جز امیرعلی خوشکل من (امیرعلی بیست روز تهران بود )
اینم امیرعلی مشغول تعریف کردن اتفاقات و هیجانات سوار شدن به هواپیما
اوین دیدار داداش و آبجی بعد از بیست روز
زندگی ینی این عکس
مامان معصوم دوست داشتنی و نتیجه هاش
موزه علوم و طبیعت یزد
بدون شرح!
این طلاهای خوشکل حلما که مامان زهرا براش خریده
حلما بداخلاق میشود.اصلا آفتاب رو دوست نداره قرتی خانوم
امیرعلیه ما هم بلاخره دوچرخه سوار شد اونم با آموزش های خودم(مادر نمونه ینی این)
امیرعلی و حلما در 4 ماهگی!
اینم سورپرایز آبی تو شب تولد 27 سالگیم
امیرعلی خسته و کوفته بعد از مدرسه .انگار کوه میکنن
اینجا خوسف و امیرعلی دستشو با بخاری سوزونده
این دوتا فرشته هم خوشکلترین اتفاقای زندگیمن
حلما خانم و غزل خانم عمه
شیطنت از چشماش میباره حتی موقع شیرخوردن
اینم پسر دوستم که اسمشو یادم نیست
بدون شرح!
ذوق هنری امیرعلی وقتی فوران میکنه
یه روش خاص برا جلوگیری از خودخوری
حلما دست به پرونده بعد از واکسن 4 ماهگی نوش جان کردن
پاستیل خور قهار!
سفید برفی مامان در مزرعه
اتاق پرو مادرانه
اولین تجربه روروئک سواری
البته داداشش بیشتر حال میکنه با روروئک
شرمنده اصن نوشتنم نمیاد .
اینم بگم که حلمایی میتونه هرچی که میاریم جلوش رو بگیره
تازگیا وقتی یه غریبه رو میبینه گریه میکنه