امیرعلی "حاج امیرعلی" میشود!
نونهالان مهد شکوفه بافق طواف نمادین کعبه به جا آوردند
سلام،داریم کم کم هممون از هم دور میشیما.
حالا من سرم تو درس و کتابامه.شماها چی؟
قدیما میومدم وبلاگم کمتر 20 تا عمرا کامنت داشتم.ولی حالا که میام یا یکیه یا دو تا.
پیر شدیم رفت.جوونی کجایی که یادت بخیر
از وَجَناتَم پیداس که 4 چشمی و با کله فرو رفتم تو درسا و کلاسامو دانشگاه مخصوصا درسای استاد پور شمسی.
حاج امیر ما هم که با یه جایزه، علاقه اش به مهدکودک دوچندان شده و عمرا یه روز نره مهد.
اوایل مهدش اصن شعر نمیخوند برامون.
ولی حالا یه 3-4 تایی برامون میخونه و ما کلی غش و ضعف میریم برا شُل شُل خوندنش
صبحها که بیدارش میکنم حاضر بشه ،خیلی گریه میکنه.موندم چیکارش کنم.ولی وقتی میرسه دم در مهد کلی خوشحال میشه.(تو کار این بچه موندم من)
عید قربان کی بود.یادم نمیاد.براشون مراسم گرفتن تو مهد .که عکساشو میزارم ادامه.حتمن ببینید
عموهای فیتیله ای هم راه پاشون به بافق باز شد و تشریف فرما شدن .و امیرخان کلی کیفور شد بچم.
کنسرت احسان خواجه امیری هم رفتیم.که زیاد حال نداد.چون صداش اصن واضح نبود.ولی قبلش یه آقاهه اومد کلی جک گفت و ترانه خوند که اونجاشو حال کردیم مخصوصا امیر که قر تو کمرش فراوون بود.(راسی این کنسرت برای دادن جایزه به ما نخبه ها بودا!)
مثه سالهای قبل تو عید غدیرخم مراسم آشپزون داشتیم.که جای همتون خیلی خالی بود.
راسی کابینتای خونمونو انتخاب کردیم و اومدن اندازشو گرفتن.منتظریم زنگ بزنن بریم طراحی سه بعدیشو ببینیم تا برامون بسازن.خیلی خوشحالم.اینجوری که داره پیش میره تا 1-2 ماه دیگه تو خونه خودمونیم
راسی برامون دعا کنید یه عالمه.عمره دانشجویی ثبت نام کردم. خیلی دوست دارم برم خونه خدا
آهان داشت یادم میرفت پسر دختر داییم هم به دنیا اومد.اسمش امیرارسلانِ.همون اسمی که من میخواسم بزارم رو امیرعلی ولی بابام نذاشت
بزرگتر و خوشکلتر شد عکسشو میزارم اینجا.الان که زشته
یادم اومد.برای معدلم از طرف شرکت سنگ آهن بهم جایزه دادن.270 تومن پول رایج کشورو 10 تا دونه دفتر
نُخبِه ای شدیم برا خودمونا
(اون روز که میخواستن جایزه ها رو بدن ،کارگاه لینوکس داشتم.چون جلسه اولم بود که سر کلاسش حاضر میشدم استاد نمیخواست بزاره برم.ولی گفتمش استاد من تنها کسیم که قراره تو کلاس جایزه بدنش.تازه قراره برم بالای سِن حرفم بزنم(چاخان گفتم که بزاره برم).گفت حالا که داری میری جایزه بگیری جلسه آینده یه جعبه شیرینی بگیر بیار.منم گفتم استاد چک سال آینده میدن .سال آینده پاس شد چکم اونوََخ میارم شیرینی رو.خلاصه که گذاشت برم)
فعلا همینا باشه تا بعد ببینم چیا رو ننوشتم.
چون همشون مثه همن.دور امیرو خط کشیدم
الهی فدات بشم که اینقد آقایی.حداقل یه لبخند کوچیک بزن
ایشالا تو لباس احرام واقعی ببینمت مامان
بدون شرح!
یه دست بالا ،یه دست پایین.ترازوی دعاهاش سنگین و سبکه بچم
امیرعلی،آقا مهدی پسر دختر عموم،محمدحسین پسرعمو کوچیکم
بدون شرح!
آخی چه رمانتیک!
اینم از عموهای فیتیله ای!
اینم از سری دوم کارام.این گلدون برای دختر عمه امه.استادم گفت 50 حسابش کن ولی من 40 گفتم بهش
حلقه در!(از این خوشکل تره ها )
لاله واژگون دومم.برای دخترعمومه.25 حسابش کردم
تاج سر.که تو عروسی فامیلامون زدم به سر زینب .همه عاشقش شدن
نمیدونم اسمش چیه ولی خیلی کوچولو و خوشکل موشکله
اینم که برا آشپزخونه ام درست کردم.
امیرعلی کنار دیگ های آش رشته عید غدیر
امیرعلی و ریحانه دختردخترعموم
پسرامون!
زهره دایی رضام.الهی قربونه چشمای ورقلمبیدت بشم من که باید عملش کنن
و در آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
شومینه های ال سی دی خان داداشم.از هر کجای ایران که باشین میتونین سفارش بدین .عکسا و قیمتاشم براتون میل میکنم.
خیلی شیک و باکلاسن.پولدار شدم یکیشو حتما میخرم ازش.
قیمتاش از 800 تومن شروع میشه تا بالا.