سلامی دوباره...
سلام به خواننده های وبلاگم
خوبی ،خوشین ،سلامتین؟؟؟
دیگه کم کم داشتم عذاب وجدان میگرفتمخیلی وقت بود نیومده بودم اینورا.
مگه این واتساپو لاین و وایبر برا آدم وقت میزاره
اومدم تشکر کنم از اون خواننده های پر و پا قرص که جویای حال بودن و شاکی از اینهمه دوریدمشون گرم
حتی دمه اونایی هم که سر میزدن و مثه همیشه خاموش بودن هم گرم
تو این مدت اتفاقای زیادی افتاده که خوشبختانه همش خوب بوده و منم اصن یادم نی هیچکدومو
تنها اتفاق بدش نمره نیاوردن درس سیستم و ساختارم بود که دستمو یه ترم عقب انداخت و با اجازتون 5 ترمه کرد منو
راسی بلاخره اومدیم خونه خودمون .آخرای اسفند 92 بود که کاملا مستقر شدیم.
تو این مدت مسافرت آنچنانی نرفتیم فقط 1 بار رفتیم تهران و همین اواخرم مشهد بودیم من و امیر ،تا چند روز دیگه هم عازم تهرانیم انشالا
کلی عکس داشتم از امیرمون ولی خوده شیطونش همه رو از تو گوشیم پاک کرده.مخصوصا عکساش با برف بهمن و اسفند 92
همین امروز پروژه دانشگاهمو تحویل دادم و راحت شدم .فقط مونده 7 واحد که اونم تلاش میکنم که این تابستون تموم کنم و برم برا کارشناسی
راسی طاعات و عباداتتونم قبول.یهو گشنم شد یادم افتاد روزه ایم
راسی شرمندم که کامنتا بدون پاسخ تایید شده
یه چنتا عکس تو ادامه مطلبه ،دوست داشتین ببینین
شرمنده نمیدونم چرا آپلود نمیشه عکسا