باغ وحش ارم 93
سلام
خوبین ؟خوشین؟سلامتین؟
دیگه امیر ما بزرگ شده و نمیدونم براش چی باس بنویسم تو وبلاگش.
مردی شده واسه خودش .
چندروز پیش دختر عمه کوچکش اومده بود خونمون ،امیر برگشته میگه ماشالا مریم سادات بزرگ شده واسه خودش.
کلا از این حرفای غلمبه سلمبه زیاد میگه.
مربی قبلیش به خاطر زایمان دیگه نمیاد مهد،چنان از این مربی جدیدشون تعریف میکرد که حسودیم شد رفتم ببینمش تو پیش دبستانی.
از وقتی که مامان و بابا بزرگ امیر رفتن تهران ،تنها مسافرت ما شده تهران.
الان 3-4 روزی میشه که از تهران 12 روزه امون برگشتیم.
راستی دانشگاه بنده نیز خوشبختانه تموم شد .چقد تو این دو سال و نیم زجر کشیدم
یه سه ماه هم رفتم سرکار ،دیدم اصن تو گروه خونی من حس هر روز راس ساعت 7 بیدار شدن و کار تکراری انجام دادن نیست.
نمیدونم چرا مثه اون قدیما حس نوشتن ندارمکلا نوشتنم نمیاد
من کلا عکس بزارم سنگین تره
روز اول پیش دبستانی و امیر علی بدون روپوش مدرسه
باغ وحش ارم تهران.دفعه اولش بود .حسابی حال کرده بود از دیدن حیوونا.دلش میخواست فیل و زرافه ببینه که نبود از شانسش
مرسی از همراهیتون