موتور امیرعلی
سلام پسرم
یه چند شبی هست که با هم میریم میدون قارچ.دیشب موتورتم بردیم،که شما بیکار نباشی.شام سالاد الویه درست کرده بودم .به جای نخود فرنگی توش ذرت کرده بودم.بدک نشده بود.قابل خوردن بود.تو هم که دوست داشتی.خوشبختانه
راسی از سبزه اصلا خوشت نمیاد وقتی راه میرفتی خوب بود .ولی وقتی میخوردی زمین گریه میکردی تا بیام بلندت کنم .حتی دستتم نمیذاشتی زمین تا بلند بشی.
الان به کجا داری نگاه میکنی؟یا ژستته؟
اینم که یکی از حرکتای آکروباتیک باباته.چه پرشی میکنه امیرعلی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی