امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

پیشرفتهای تقریبا جدید

1390/5/23 23:36
828 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند و عسلم

امروز میخوام از پیشرفت های چشمگیری که چند وقته شکوفا شده بگم.

وقتی بهت میگیم بوس کن. تو هم سریع بوس میکنی.از خودمون تا مهر و چیزای دیگه.

وقتی بهت میگیم دست بده تو هم دست میدی.

موقع رفتن بای بای میکنی.

برای ابراز احساسات لوپ میکشی.

منو وقتی گاز میگیری .میگم مامان گناه داره نازی مامان،تو هم سریع نازی میکنی.

موقعی که داری بدی میکنی و ما میایم دنبالت تا بگیریمت سریع فرار میکنی.

همش کنار دیوارا راه میری.

بعضی وقتا هم اگه فاصله ات تا اون چیزی که میخوای بری پیشش در حد ٥-٦ قدم باشه،تا اونجارو راه میری تنهایی.

هر کار ما میکنیم مثلا دست به کنترل میزنیم تو هم تقلید میکنی.

مسافت هایی که قبلا راه میرفتی و در حد ٧-٨ قدم بود رو تبدیل کردی به ١٥-١٦ قدم.

تعادلت رو خیلی خوب حفظ میکنی.

وقتی داریم سر سفره غذا میخوریم .میای پیشمون وامیستی و پاتو میزنی تو غذامون.ای بلا.

از همه چیز بالا میری از میز تلفن ،مبل،پشتی،صندلی ماشین.

خودت سوار ماشینت میشی،حتی خودت پیاده میشی ازش.

مثه همیشه عاشق سیمی .مخصوصا شارژری که به برق باشه که تو هی تکون تکونش بدی.

گریه و خنده و اوق الکی از خودت در میاری ،تا بهت توجه بشه.

راسی هر چی وسیله بادی داشتی رو سوراخ کردی با دندونات.

منتظری تا یه آهنگ پخش بشه از تلویزیون تا شروع کنی به رقصیدن.حتی ایستاده هم میرقصی.

اگه تشکت پهن باشه خودت میای و روش میخوابی تا من بیام و خوابت کنم.

تا یه چیزی که باهاش سرگرمی رو ازت میگیریم ،میزنی زیر گریه.

به همه چی اشاره میکنی.مثلا هر چیزی که میخوای نشونمون بدی.

تازه یاد گرفتی که وقتی بوس میکنی با دست برامون میفرستی.

در کابینتا رو باز میکنی.بشقاب و کاسه ها رو میاری بیرون.حتی میری تو کابینت میشینی.

 

دیگه چیزی یادم نمیاد.اگه یادم اومد میامو مینویسم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان سهند
24 مرداد 90 1:39
آفرین به این پسر باهوش و دوست داشتنی قربونت بشم من عسل خاله
نازنین نرگس نفس مامان
24 مرداد 90 3:42
افرین امیر علی جون شیرینی زندگی همه انرژیت رو جمع کن حسابی شیطنت کن که ما مامانا عاشق خرابکاریهاتون و البته کاراتونیم
دختر خاله
24 مرداد 90 15:47
جیگر حالا که زرنگ شدی دشک م درست کن
تشک نه دشک
خیلی خوبه فارسی رو پاس بداریم


ایول خوشم میاد ریز بینی.راسی چرا نوشتم دشک خیلی جالبه
دختر خاله
25 مرداد 90 0:47
پس چی فکر کردی من میام اینجا که فقط غلط املایی های تورو بگیرم جیگر
که پس فردا پسرت بزرگ شد نگه سواد مامانم نم کشیده


راسی وقتی بزرگ شد میاد و نظر ها رو هم میخونه ها.میگه عجب دختر خاله ایرادگیری
دختر خاله
25 مرداد 90 12:35
ناراحتی دیگه نیام م م م م م م م م م م


تو که بی جنبه نبودی دختر خاله جان