امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

کل جزئیات تولد امیرعلی با کمی اختصار

1390/5/15 15:08
862 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر مامان

بلاخره جشن تولدت،به خوبی و خوشی تموم شد.ایشالا که ١٢٠ سال زنده باشی و کنار همدیگه شاد زندگی کنیم.مامان جونم مطمئنم که میدونی من و بابایی عاشقتیم.برات بهترین آرزوها رو داریم.همیشه کنارمون بمون تا ابد .

حالا بزار از جشن تولد پر از هیجانت بگم.خونه رو که تزئین کرده بودیم .بعد هم غذا برا افطاری مرسح پلو درست کردیم و سفره افطاری رو چیندیم .طبقه بالا خونه بابا بزرگ مراسم مردونه بود و طبقه پایین خونه خودمون مراسم زنونه.فقط افطاریمون جدا بودا.موقع تولد همه مختلط بودن.از نوع کاملا اسلامی.

بعد از اینکه افطاریمون رو خوردیم من اومدم با دوربینی که از (خاله وحیده) دوستم گرفته بودم عکس بگیرم دیدم که شارژ نداره در صورتی که همش تو شارژ بود.اول کار که دوربین خراب از آب در اومد.سریع با ماشین رفتم که یه دوربین دیگه بگیرم ازش که اونم اصلا شارژ نداشت و از بد شانسی من شارژرشم گم بود.اینم از این.با موبایل عکس گرفتیم دیگه.نیشخند

در حال شستن ظرفا بودیم که برق رفتگریه.ای داد بیدادکلافه.این دیگه چه بد شانسیکلافه.هیچوقت برق نمی رفتا ادد اون شب رفتنیشخند.خلاصه یه نیم ساعتی برق نبود و تو تاریکی ظرفا رو شستن.منم که همش داشتم حرص میخوردم که مجلسمون داغون شد و تولد مالیده شد.بعد از کلی خدا خدا برق اومد.صلوات

مردا همه اومدن پایین .کیک تولد رو هم بابایی رفت گرفت و آورد و رسما تولدت شروع شد.راسی یه بد شانسی دیگهنیشخند.بستنی سفارش داده بودیم .ولی بابایی گفت دو بار رفتم مغازش بسته بده.اینم از این.گفتیم بیخیال .چیکار کنیم دیگه.مراسم رو با بمب شادی سر حال آوردیم .ترانه تولدت مبارک هم پخش میشد.فیلماش موجوده.کلی عکس گرفتیم و اینا.وقتی گذاشته بودمت کنار کیک تا عکس بندازی باهاش ،دستو زدی توش و خوردی.خیلی باحال بود.بعد هم پفکا رو تعارف کردیم و بعد کیک بریدیم و آخر سر هم کادو ها رو باز کردیم.راسی یادم رفت بگم خیلی پسر آقایی بودی.کلی همکاری کردی و آروم و عاقل بودی.دست میزدی و میرقصیدی.ژستاتم موقع عکس گرفتن خوب بود.

در کل با همه بد شانسی هاش مراسم خوب بود همه راضی بودن.خدا رو شکر.

جای همتون خالی بود حسابی.عکسای تولد رو تو اولین فرصت میزارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان علي
15 مرداد 90 2:49
تولدت مبارك امير علي جون.منتظر عكساتيم.
سحر
15 مرداد 90 11:29
مبارک مبارک تولدت مبارک
افسانه مامان رها جون
15 مرداد 90 11:34
سلام زهرا جون هر روز میومدم و ببینم که تولد جی شد می دونم با همه بد شانسی ها خیلی با نمک بود و خوشحالم. فقط خیلی منتظر عکس هستم تو رو خدا زودتر بذار باشه عزیزم امیر علی رو هم ببوس و کلی نازش کن . راستی خسته نباشی بهترین مامان دنیا
افسانه مامان رها جون
15 مرداد 90 12:21
سلام زهرا جون رفتم تو نی نی وبلاگ براش باز کردم فقط چند تا سوال دارم که بی زحمت ممنون میشم کمکم کنی چه جوری عکس رها رو مثل امیر علی در بخش خوش امدین میزاری
محبوبه دوست مامان امیرعلی
16 مرداد 90 10:06
سلام زهراجون تولدت پسرت مبارک انشاالله 120 ساله بشه بازم تولدش مبارک از طرف من پسرتو ببوس مامان خوب


مرسی عزیزم.لطف کردی اومدی
hesam
16 مرداد 90 10:22
سلام...ممنون....عکس های امیرعلی پس چی شد....
نازنین نرگس نفس مامان
17 مرداد 90 17:12
همیشه خوش باشید
مامان علی خوشتیپ
8 مرداد 91 12:15
چه نظر باحالی گذاشته بودم اینجا
نمی دونم چرا قلب شکسته استفاده کردم؟


کدومشونو میگی.تو که همیشه نظراتت باحالن