کل جزئیات تولد امیرعلی با کمی اختصار
سلام پسر مامان
بلاخره جشن تولدت،به خوبی و خوشی تموم شد.ایشالا که ١٢٠ سال زنده باشی و کنار همدیگه شاد زندگی کنیم.مامان جونم مطمئنم که میدونی من و بابایی عاشقتیم.برات بهترین آرزوها رو داریم.همیشه کنارمون بمون تا ابد .
حالا بزار از جشن تولد پر از هیجانت بگم.خونه رو که تزئین کرده بودیم .بعد هم غذا برا افطاری مرسح پلو درست کردیم و سفره افطاری رو چیندیم .طبقه بالا خونه بابا بزرگ مراسم مردونه بود و طبقه پایین خونه خودمون مراسم زنونه.فقط افطاریمون جدا بودا.موقع تولد همه مختلط بودن.از نوع کاملا اسلامی.
بعد از اینکه افطاریمون رو خوردیم من اومدم با دوربینی که از (خاله وحیده) دوستم گرفته بودم عکس بگیرم دیدم که شارژ نداره در صورتی که همش تو شارژ بود.اول کار که دوربین خراب از آب در اومد.سریع با ماشین رفتم که یه دوربین دیگه بگیرم ازش که اونم اصلا شارژ نداشت و از بد شانسی من شارژرشم گم بود.اینم از این.با موبایل عکس گرفتیم دیگه.
در حال شستن ظرفا بودیم که برق رفت.ای داد بیداد.این دیگه چه بد شانسی.هیچوقت برق نمی رفتا ادد اون شب رفت.خلاصه یه نیم ساعتی برق نبود و تو تاریکی ظرفا رو شستن.منم که همش داشتم حرص میخوردم که مجلسمون داغون شد و تولد مالیده شد.بعد از کلی خدا خدا برق اومد.صلوات
مردا همه اومدن پایین .کیک تولد رو هم بابایی رفت گرفت و آورد و رسما تولدت شروع شد.راسی یه بد شانسی دیگه.بستنی سفارش داده بودیم .ولی بابایی گفت دو بار رفتم مغازش بسته بده.اینم از این.گفتیم بیخیال .چیکار کنیم دیگه.مراسم رو با بمب شادی سر حال آوردیم .ترانه تولدت مبارک هم پخش میشد.فیلماش موجوده.کلی عکس گرفتیم و اینا.وقتی گذاشته بودمت کنار کیک تا عکس بندازی باهاش ،دستو زدی توش و خوردی.خیلی باحال بود.بعد هم پفکا رو تعارف کردیم و بعد کیک بریدیم و آخر سر هم کادو ها رو باز کردیم.راسی یادم رفت بگم خیلی پسر آقایی بودی.کلی همکاری کردی و آروم و عاقل بودی.دست میزدی و میرقصیدی.ژستاتم موقع عکس گرفتن خوب بود.
در کل با همه بد شانسی هاش مراسم خوب بود همه راضی بودن.خدا رو شکر.
جای همتون خالی بود حسابی.عکسای تولد رو تو اولین فرصت میزارم.