امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

عاشقه نی نی کوچولو هایی

1390/4/8 19:00
576 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دندون طلای مامان

امروز صبح رفتیم خونه شهره دختر فرخ خانم دوست مامانی.چون زایمان کرده بودش.نی نیش پسر بود .اسمش هم آرش بود.خیلی تو خونشون بدی کردی.اولش که فقط بغل مامانی بودی.بعدش که آبمیوه آوردن میخواستی.بعدش شِِِِیرنی آوردن یکی ور داشتی .اما همون موقع لهش کردی.ریختی رو فرش بیچاره شهره مجبور شد جارو بکشه.وحشتناک گیر داده بودی به بچشون .میخواسی بگیریش.فرخ خانم بردت نزدیک بچه.دست و پاشو میگرفتی همش .آخر سر هم یقه شو گرفتی و میخواستی بلندش کنی.الهی بگردم بچه خواب بود بیدارش کردی از بس جیغ زدی.نیما برات توپ و ماشین آورد که شاید حواست پرت بشه ولی نه بابا ول کن نبودی.

بعد از ظهر هم که با بابایی رفتی حموم .مثه همیشه کلی بازی کردی.بعدش من اومدم و شستمت.

بعدشم که اومدی بیرون مامان بزرگ اومد پایین .برامون یه شیرینی که زندایی درست کرده بود و آورد.خوردیم خیلی خوشمزه بود.

الانم بالایی .من موندم تا اینا رو بنویسم.الان هم دارم میرم بالا.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مادر کوثر
8 تیر 90 19:44
عید سعید مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، مبارک باد.
دختر خاله
11 تیر 90 14:07
تو امیر علی رو دستشویی نمی بری؟؟؟
اگه بردیش اونم بنویس خجالت نکش
حالا بچه رو چه جوری شستی؟؟
شیرینی چی بود؟؟ چه رنگی بود؟؟ کوچیک بود یا بزرگ؟؟؟ تازه بود یا نه؟؟ کی درست کرده بود؟؟ ....


میزنی تو پرم ها. تو ذوقم میزنی دیگه نمیام پست جدید بزارما.اونوقت امیر خاطره نداره بخونه بچم.شیرینیش نون برنجی بود .بازاری هم بود .کوچیکم بود.حوصله ندارم ببرمش امیرو دسشویی. مای بیبی راحت تره(نیشخند)
نازنین نرگس نفس مامان
11 تیر 90 20:49
چه نازه
دختر خاله
12 تیر 90 10:28
عزیزم تو ذوقت نخوره
من میگم یه کم حساب شده تر بنویس که روزی خواست بخونه حوصله ش سر نره
دیدی اینقد مینویسی قاطی میکنی تو که گفتی شیرینی و زندایی امیر علی پخته بود حالا بازاری شد؟؟؟


راسی مامانم اینا دارن میان تهران تو راهن.من منظورم شیرینی که تو مهمونی خونه شهره خورده بازاریه.