امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

مِهر و مَهد!

1392/7/4 10:39
2,786 بازدید
اشتراک گذاری

سلام .

خوبین ؟خوشین؟چه خبرا؟

تو این مدتی که کمرنگ تشریف داشتیم ،در حال استراحت دادن به چشمان و کَله مبارک بودیمنیشخند

کمتر میگرن به سراغمان آمد و در وقت های بیکاری به کلاس هنری رفتیم.

کارام تو ادامه مطلبه.نظراتتون خواهشن همش تعریف و تمجید باشه ها کمتر از انتقاد منتقاد بگیننیشخند

بریم سراغ اصله کاریا که به خاطرشون پست جدید گذاشتمچشمک

اول از همه اینکه بعد از دو ماه بسیار سخت و طاقت فرسا ،سمند دار شدیم اونم از نوع ال ایکس و نوک مدادیشنیشخند

خیلی سخته بی ماشینی ،من موندم بعضیا چه جوری تحمل میکنن.واقعا صبر ایوب میخواد.

اینقدری که من تو این دو ماه سختی کشیدم عمرا بی خونه ای تو این 8 سال روم تاثیر گذاشته باشه هانیشخند

----------------------------------------------------

از کلاس هنریم بگم که عمرا باورم نمیشد یه روزی یه وقتی یه جایی اینقد من اکتیو بشم.اصنا محال بود .هنوز خودم تو شوکم.اطرافیانم که دیگه از من بدترنیشخندزبان

امیر بچم چه حالی میکنی وقتی کارامو میبینه میگه اووووووووووووووووووووووو نگا کن چه کرده!بغلاینقدی که امیر روحیه میده ،یک هزارُمِشم باباش نمیدهنیشخند

-----------------------------------------------------

مهر هم شروع شد و کلی شور و انرژی برا بچه دبستانیا داره و کلی وحشت برا دبیرستانیا و دانشگاهیانیشخند

امیر ما هم برای اولین بار طعم اول مهر و بیدار شدن راس ساعت 8 و خسته و کوفته برگشتن به خونه رو چشید و رفت مهدکودک.فکر میکردم روز اول اذیت کنه و گریه کنه،ولی خیلی مُتمَدِنانه ،مربیش گفت حتی یه ثانیه هم گریه نکرده و همون موقع شروع کرده به دست زدن و بازی کردن

یه جورایی حال میکنم که مثه خودمه سریع خودشو وفق میده با محیط.بچه انعطاف پذیر به امیر ما میگناقلب

 ساعت 10:30 رفتم دنبالش و دیدم جورابش تو دستشه و همونجوری داره دست میزنه.نیشخنداشارش کردم گفتم بزار زیرتنیشخند

 بدون شرح!!!

به امیر میگم مامان مدرسه خوش گذش میگه:مدرسه چیه مهد کودک!چشمک

اسم دوستشم بهنازه که روز اول پیدا کرده!

 تاریخ عکسا یه روز جلوِ!نیشخند

---------------------------------------------------

دیشب امیرو باباش رفته بودن بیرون تا ماشین ببره چکاپ تا آماده باشه برا سفرمون.

باباش تو کوچه یه ذره گاز داده،امیر برگشته گفته بابا حالا نمیخواد جَو گیر بشی!خنده

 

نیشخند

رسیدیم به بخش هنریمون .برا اینکه یهو شوکه نشین کم کم برین پاییین.هر گونه اتفاقی که افتاد به عهده خودتونه من اصن مسئولیت قبول نمیکنمانیشخند

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دارین نزدیک میشینا،خودتونو آماده کنیدنیشخند

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

این تقریبا اولین کارمه(گل کوکب)از خود راضی

این دومین کارمه(گل لاله واژگون)از خود راضی 

اینم سومین کارم و اصله کاریه چون ماله مامانمه(گل داوودی وحشی و انگور)از خود راضی 

اینم یه نمای دیگه! 

اینم درخچه نامرتب (گل یخ )از خود راضی

 تشویق  بس استتشویقانواع سفارشات هم پذیرفته میشودفرشتهخیال باطل

 

 


اینم از کارنامه درخشان ترم دومم.خیلی گل کاشتم ابرو 

 

کارگاه کامپیوتر2      
17  
ساختمان داده ها و الگوریتم      
15.5  
برنامه سازی شی ء گرا      
18.25  
اصول طراحی و برنامه سازی تحت وب      
20  
زبان تخصصی1      
11  
مباحث ویژه2      
18  
ابزارهای اتوماسیون صنعتی و کنترل(درس اختیاری اتوماسیون صنعتی)      
16  
مفاهیم اتوماسیون صنعتی(درس اختیاری اتوماسیون صنعتی)      
16  

معدلم شده 16.96 فقط 4 صدم با 17 فاصله داشتما.کلی اعتراض زدما ،ولی هیچ کدوم از استادا یه نمره هم ندادن.ضایع شدم در حد تیم ملیقهقهه

ولی بازم مچکریم روحانی! 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (46)