امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

ما برگشتیم فعلا دستِ خالی!!!!

1391/6/19 17:47
2,537 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر دوستان و یاران قدیمی

     چه خبرا؟خوبین؟کوچولوهاتون سرحالن؟

منو امبرعلی و باباشم خوبیم.یه جورایی میگذرونیم

خیلی وقت بود میخواستم آپ کنم ولی دست و دلم به آپ کردن نمیومدنیشخندنمیدونم چِم شده .فکر کنم همش کاره ویروسه تنبلیهچشمک

عرضم به حضوره شریفتون که تو این مدت که در خدمتتون نبودم کلی اتفاقای خوب افتاده.از جمله عروسی آجی کوچیکم.

به من که کلی حال داد.جاتون خالی .

از اونجایی که بنده بدون عکس اصلا توضیحم نمیاد.کل اتفاقات و تعریف و تمجیدهای عروسی میمونه برای موقعی که عکسا به دستم رسید.

راسی یه خبر بسیار خوشحال کننده.البته برای خودم.

بلاخره بعد از 7 سال دوری از درس و مشق،عزمم رو جزم کردم و میخوام برم دانشگاه.

اسمم رو برای دانشگاه علمی کاربردی شهر خودمون نوشتم (حالا چرا علمی کاربردی:چون همه چیزش فورمالیتس و ساخته شده برا آدمایی مثه من که تنبلن و حوصله درس خوندن ندارن)اما مثه اینکه کنکور داره و باید یه ذره خودمو آماده کنمگریه.

اگه قبول شدم بهتون خبر میدم تا برام اسپند دود کنیدنیشخندزبان

چشمک(کلا هر چی مینویسم یه ذره بهش چاشنی طنز اضافه میکنم.قصد توهین ندارم)چشمک

راسی بزارین یه ذره از امیرعلی بگم.دیگه کلافم کرده.یه شاخه مو رو سرم جا نزاشتهکلافه

بعد از عید فطر یه سر رفتیم به روستای معروف خوسف(برای این میگم معروف چون خیلی تبلیغشو تو وبلاگم کردمنیشخند)امیرعلی خان رو زنبور نیش زد .بچم خیلی شجاعه از من هم شجاعتره.بچم نه جیغش نه گریه اش نه هیچی دیگه ازش در نیومد.همین که زنبور ناخنه اشاره دستشو نیش زد بلافاصله دستشو مالید به پشتش و اومد گفت زنبور اوفه کرد.همین و بس.منم سریع ناخنش رو مک زدم و کردم تو ماست.

همین ظهری هم خیلی برام جالب بود.مادرشوهرم تو خونشون خروس و مرغ دارن.خروسشون از اون خروس گردن کلفتاس که نمیشه یه نگاه چپ به مرغشون کردعینک

امیر با اصراره فراوان رفت تو قفسشون.مادرشوهرم هی میگفت نِشکِت میزنه(منظور همون نوک)بیا بیرون.و بنده هم چون به شجاعت امیر شکی نداشتم مانع نشدم.چنان دنباله آقای خروس میکرد که از نفس افتاده بود خروسه.سید ابولفضل که میره کلاسه دوم ،فرستادم تو قفس تا امیرو بیاره ،داشت سکته میزد بیچاره.خلاصه با وروده مادرشوهر به قفس مرغا امیر آقا رضایت دادن به بیرون اومدننیشخند

راسی 5-6 تا از رفقا رفته بودن مشهد زیارت آقامون .خوشا به سعادتشون.زیارتشونم قبول .(سارا جون مامان علی خوشتیپ،افسانه جون مامان رها سادات،مریم عزیز مامان پریسا گلی) اِ اینکه 3 تا بیشتر نشدنیشخندبا بچه هاشون 6 تا نیشخند

راسی همچنان منتظره وقایع عروسی به همراه عکس ها باشید.از جهازه آبجیمم چنتا عکس میزارم تا به سلیقه چیدمان بنده پی ببریننیشخندالبته با رمز

راسی عاجزانه ازتون میخوام که دعا کنین تو ورودی دانشگاه قبول بشم.خیلی به مدرکش احتیاج دارمنیشخند

فعلا خدافظ تا روزی که این دایی محسن و زندایی سونیا عکسای عروسی رو بیارنمنتظر

راسی مرسی از همه اونایی که تو این مدت بهم سر زدن و کامنت گذاشتن .میدوستمتونماچبغل

قلبعکسای امیرعلی تو ادامه مطلبهقلب

.: امیر علی جان تا این لحظه ، 2 سال و 1 ماه و 9 روز و 16 ساعت و 0 دقیقه و 34 ثانیه سن دارد :.

2 تا خبر خوب دارم .اولیش:

تونستی مثه بقیه بچه ها اسکوتر سوار بشی.قبلا پاتو میذاشتی دو طرفه اسکورِر (به زبونه خوده امیر)و تند تند راه میرفتی و موقعی هم که میخواسی بچرخی تک چرخ میزدی باهاش.

اما امروز ظهر خودت یاد گرفتی و درست انجامش میدی .اولش تو پیچیدن مشکل داشتی ولی شب رفتیم پارک فرمانداری و اونجا پیچیدنم یاد گرفتی و سرعتتم بیشتر شد یه ذره.

خبر دوم یکی از بهترین دوستای نتیم ازدواج کرد.وقتی اس ام اسش به دستم رسید کلی ذوق کردم.مبارکت باشه دوسته چشم خوشکلمقلبایشالا خوشبخت بشینو مارم برا عروسی دعوت کنی.نیشخند(بی شوخی)

(این جناب رفیقه ما توهمه شوهر زده بودن اون اسو دادن.آخرش میگیرمش واسه برادر شوهرم)نیشخند

 

 

این تپله رو میبینید پسر خاله خودمه اسمش طاهاست.اون یکی پسره هم پسر شوهر خالمه اسمش ابولفضله.اونم که امیرعلیه خودمونه.اینجا هم که خونه مامان معصوممه رفته بودیم یزد تا لباس مجلسی بخرم

 

این فیله دمه در کفش فروشی بود که برای امیر کفش خریدیم.10 بار بیشتر سوار شد.حتی بچه های دیگه رو هم میخواست به زور پیاده کنه تا سوار بشه

اینم تیریپه امیرعلی تو عروسیه خالش

 

اینم همون زنبوریه که امیرعلی رو نیش زد عصبانی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (58)