امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

ما برگشتیم فعلا دستِ خالی!!!!

1391/6/19 17:47
2,536 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر دوستان و یاران قدیمی

     چه خبرا؟خوبین؟کوچولوهاتون سرحالن؟

منو امبرعلی و باباشم خوبیم.یه جورایی میگذرونیم

خیلی وقت بود میخواستم آپ کنم ولی دست و دلم به آپ کردن نمیومدنیشخندنمیدونم چِم شده .فکر کنم همش کاره ویروسه تنبلیهچشمک

عرضم به حضوره شریفتون که تو این مدت که در خدمتتون نبودم کلی اتفاقای خوب افتاده.از جمله عروسی آجی کوچیکم.

به من که کلی حال داد.جاتون خالی .

از اونجایی که بنده بدون عکس اصلا توضیحم نمیاد.کل اتفاقات و تعریف و تمجیدهای عروسی میمونه برای موقعی که عکسا به دستم رسید.

راسی یه خبر بسیار خوشحال کننده.البته برای خودم.

بلاخره بعد از 7 سال دوری از درس و مشق،عزمم رو جزم کردم و میخوام برم دانشگاه.

اسمم رو برای دانشگاه علمی کاربردی شهر خودمون نوشتم (حالا چرا علمی کاربردی:چون همه چیزش فورمالیتس و ساخته شده برا آدمایی مثه من که تنبلن و حوصله درس خوندن ندارن)اما مثه اینکه کنکور داره و باید یه ذره خودمو آماده کنمگریه.

اگه قبول شدم بهتون خبر میدم تا برام اسپند دود کنیدنیشخندزبان

چشمک(کلا هر چی مینویسم یه ذره بهش چاشنی طنز اضافه میکنم.قصد توهین ندارم)چشمک

راسی بزارین یه ذره از امیرعلی بگم.دیگه کلافم کرده.یه شاخه مو رو سرم جا نزاشتهکلافه

بعد از عید فطر یه سر رفتیم به روستای معروف خوسف(برای این میگم معروف چون خیلی تبلیغشو تو وبلاگم کردمنیشخند)امیرعلی خان رو زنبور نیش زد .بچم خیلی شجاعه از من هم شجاعتره.بچم نه جیغش نه گریه اش نه هیچی دیگه ازش در نیومد.همین که زنبور ناخنه اشاره دستشو نیش زد بلافاصله دستشو مالید به پشتش و اومد گفت زنبور اوفه کرد.همین و بس.منم سریع ناخنش رو مک زدم و کردم تو ماست.

همین ظهری هم خیلی برام جالب بود.مادرشوهرم تو خونشون خروس و مرغ دارن.خروسشون از اون خروس گردن کلفتاس که نمیشه یه نگاه چپ به مرغشون کردعینک

امیر با اصراره فراوان رفت تو قفسشون.مادرشوهرم هی میگفت نِشکِت میزنه(منظور همون نوک)بیا بیرون.و بنده هم چون به شجاعت امیر شکی نداشتم مانع نشدم.چنان دنباله آقای خروس میکرد که از نفس افتاده بود خروسه.سید ابولفضل که میره کلاسه دوم ،فرستادم تو قفس تا امیرو بیاره ،داشت سکته میزد بیچاره.خلاصه با وروده مادرشوهر به قفس مرغا امیر آقا رضایت دادن به بیرون اومدننیشخند

راسی 5-6 تا از رفقا رفته بودن مشهد زیارت آقامون .خوشا به سعادتشون.زیارتشونم قبول .(سارا جون مامان علی خوشتیپ،افسانه جون مامان رها سادات،مریم عزیز مامان پریسا گلی) اِ اینکه 3 تا بیشتر نشدنیشخندبا بچه هاشون 6 تا نیشخند

راسی همچنان منتظره وقایع عروسی به همراه عکس ها باشید.از جهازه آبجیمم چنتا عکس میزارم تا به سلیقه چیدمان بنده پی ببریننیشخندالبته با رمز

راسی عاجزانه ازتون میخوام که دعا کنین تو ورودی دانشگاه قبول بشم.خیلی به مدرکش احتیاج دارمنیشخند

فعلا خدافظ تا روزی که این دایی محسن و زندایی سونیا عکسای عروسی رو بیارنمنتظر

راسی مرسی از همه اونایی که تو این مدت بهم سر زدن و کامنت گذاشتن .میدوستمتونماچبغل

قلبعکسای امیرعلی تو ادامه مطلبهقلب

.: امیر علی جان تا این لحظه ، 2 سال و 1 ماه و 9 روز و 16 ساعت و 0 دقیقه و 34 ثانیه سن دارد :.

2 تا خبر خوب دارم .اولیش:

تونستی مثه بقیه بچه ها اسکوتر سوار بشی.قبلا پاتو میذاشتی دو طرفه اسکورِر (به زبونه خوده امیر)و تند تند راه میرفتی و موقعی هم که میخواسی بچرخی تک چرخ میزدی باهاش.

اما امروز ظهر خودت یاد گرفتی و درست انجامش میدی .اولش تو پیچیدن مشکل داشتی ولی شب رفتیم پارک فرمانداری و اونجا پیچیدنم یاد گرفتی و سرعتتم بیشتر شد یه ذره.

خبر دوم یکی از بهترین دوستای نتیم ازدواج کرد.وقتی اس ام اسش به دستم رسید کلی ذوق کردم.مبارکت باشه دوسته چشم خوشکلمقلبایشالا خوشبخت بشینو مارم برا عروسی دعوت کنی.نیشخند(بی شوخی)

(این جناب رفیقه ما توهمه شوهر زده بودن اون اسو دادن.آخرش میگیرمش واسه برادر شوهرم)نیشخند

 

 

این تپله رو میبینید پسر خاله خودمه اسمش طاهاست.اون یکی پسره هم پسر شوهر خالمه اسمش ابولفضله.اونم که امیرعلیه خودمونه.اینجا هم که خونه مامان معصوممه رفته بودیم یزد تا لباس مجلسی بخرم

 

این فیله دمه در کفش فروشی بود که برای امیر کفش خریدیم.10 بار بیشتر سوار شد.حتی بچه های دیگه رو هم میخواست به زور پیاده کنه تا سوار بشه

اینم تیریپه امیرعلی تو عروسیه خالش

 

اینم همون زنبوریه که امیرعلی رو نیش زد عصبانی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (58)

مامان گیلاس
19 شهریور 91 18:17
سلام
جه عجب از این ورا
دلمون حسابی تنگیده بو براتون
عزوسی ابجی کوچیکه مبارک
چند تا غلط املایی داشتیا
انشالله قبول میشی



ما نیز دل تنگه دوستان بودیم
غلط املایی هارو دیدم ولی حسش نبود بدرستمشون.
به بزرگواریه خویش ببخشایید مرا
خاله جونی
19 شهریور 91 19:57
سلام ماشاالله به امیر علی خان شجاع
انشاالله قبول بشی


خدا از زبانتان بشنود
مامان محمد و ساقی
19 شهریور 91 19:58
سلام خدا جون.ممنون که هیکل گنده ی این زهرا رو یه تکون دادی.
سلام خواهر خوبی عزیزم.
خوشمان آمد از این پست خالی.آفرین درس بخون.از هر چیزی بهتره.تحصیلات آینده ی خودتو و بچتو تضمین می کنه.منم میخوام برم پزشکی بخونم اگه خدا بخواد
الهی اون زنبور اووف بشه که دست امیر جونو نیش زد
از قضیه مرغ و خروسها خیلی خندم گرفت بیچاره مادر شوهرت تو این مدت کم حتما" فهمیده چه خوب بود که شما خونه ی مادرتون زندگی میکردید.حتما از دعای خیرش زود خونتون آماده میشه
فکر کنم کامنتم بیشتر از پستت بود.
دوستون دارم.باز هم میام.منتظر عکسها هستم.
راستی دوباره آپم


عجب کامنتی ما که بسیار کیفور شدیم.خداوندگارا زین پس کاری کن من بیشتر بتوانم هیکلمان را به لرزه در آورم.:دی
مادر شوهره توبه کار شده از به دنیا آوردن شوهر ما :دی
تو مثه اینکه با نی نی وبلاگ قرار داد بستی .که دم به دقیقه آپ میکنی
زن دایی سونیا
20 شهریور 91 7:23
زهرایی جونم امیدوارم قبول بشی


مرسی
مهتاب
20 شهریور 91 9:06
سلام علیکم
چه عجب وقت کردید به نت سر بزنید معلوم است حسابی سرت گرم عروسی بوده چند تا عکس از امیرعلی بگذار دلم براش تنگ شده


میگزارم انشاالله.مرسی که همیشه بهمون سر میزنی
راحله مامان احسان
20 شهریور 91 10:24
سلام دوستم
سارا مامان علی خوشتیپ داره میاد تهران به من گفته شمارشو به شما بدم تا باهاش هماهنگ کنی همدیگرو ببینید



من که تهران نیسم.نکنه میخواد بیاد یزد؟

راحله مامان احسان
20 شهریور 91 10:35
ببخشید اشتباه شد


ای بابا یه لحظه خوشحال شدم.بعد ضایع شدم.
مامان محمد و ساقی
20 شهریور 91 11:26
سلام عزیزم.خوبی؟آخی الان دیگه یه بهونه برای اومدن به اینجا دارم.آخه زهرا تو اولین دوست نی نی وبلاگیم هستی.یادته از بلاگفا با تو دوست شدم به خاطر همین یه حس حاصی نسبت بهت دارم جیگر.
به مادر شوهرت سلام برسون


مینا باور میکنی نمیدونسم.
جدییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟
منم به تو حسه خاصی دارم.وای خدای من چه رمانتیک.
راسی ادامه مطلبو دیدی؟
زن دایی سونیا
20 شهریور 91 13:15
آره عزیزم من دیدم.تریپ پسرتون عالیه.خودمونیما امیرعلی مون تو مدل عکس گرفتن به زن دایش رفته.فداش بشم که انقدر خواستنی هست این وروجک خوشگل
مامان محمد و ساقی
20 شهریور 91 13:21
ادامه ی مطلب رو تازه گذاشتی؟
من نفهمیدم یکیش پسر خالته و اون یکی هم پسر شوهر خاله.یعنی شوهر خاله دو تا....
وای امیر چه بزرگ شده.چه تیپی زده تو عروسی.خیلی باحال شده زهرا جون
ما اگه از این فیل ها ببینیم ساقی توجه ساقی رو به آسمون جلب میکنیم
حق اون زنبور بود که اوووف بشه
نمیدونستی اولین دوست وبلاگیم هستی جیگر؟


شوهر خالم یه بار دیگه ازدواج کرده بوده و یه پسر داشته.این طاها هم پسره جدیدشونه.
نه نمیدونستم.زین پس باید بیشتر هوای خودمو داشته باشم.آخه اولین دوسته وبلاگیتم.
مامان خورشید
20 شهریور 91 15:15
همه اتفاقات خوبتون با هم مبارک باشه و به سلامتی. خواهرتون هم خوشبخت باشه.عکس های امیر علی هم عالی بود.


مرسی عزیزم
مامان محمد و ساقی
20 شهریور 91 18:24
بوس برای مادر و پسر خوشتیپ


آقا آینه
سمی مامان امیرین
21 شهریور 91 13:02
سلام..پس بالاخره طلسم و شکستی!!!
عروسی مبارک.
من نفهمیدم اون پسر شوهر خالت ینی پسر خالت دیگه!!!
موفق باشی تو درس خوندن..پس تنبل نیستی..من چی پ بیخیال.


آره دیگه بلاخره طلسمها شکسته شد...
شوهر خالم دو بار ازدواج کرده. ابولفضل پسره اولین ازدواجشه و طاها پسره دومین ازدواجشه که با خاله کوچیکه من بوده.
غلبه کردم بر تنبلیم.البته امیدوارم که تو ورودیش قبول بشم وگرنه که باید بیخیال بشم دوباره.
نکنه تو هم ادامه ندادی؟
سمی مامان امیرین
21 شهریور 91 13:03
راستی چرا تو وبم نوشتی خوش به حال همسرت و پسرات؟؟؟هر چی این مخو به کار انداختم چیزی متوجه نشدم!!!


چون مادر و همسری مثه تو دارنو میگم.
عزیزممیخوای آک بند نگه داریش.(چشمک)
reza
21 شهریور 91 15:21
سلام خوشحال ميشم به وب من سربزني گر سجده کنم به پای مادر لایق بود از برای مادر منتظرم ياعلي
مامان محمد و ساقی
21 شهریور 91 18:08
hello my friend
خوبی گلم.پس من سوژه ی تو و سارا
بودم.ببینم مسخرم هم کردین یا نه؟
حالا این سارا خانم ما کجا بود؟فردا دو هفتش تموم میشه باید بیاد کارت بزنه
میگم اون قسمت شوهر خاله رو ویرایش کن.ما دوستان می پرسیم و تو باید جواب بدی.یه دفعه بنویس همونجا دیگه.
الان هم اینطوریم


نه بابا مسخره چیه.اَو منو سارا اصن به قیافمون میاد اهله مسخره کردن باشیم :دی
بی شوخی تریفت کردیم.گفتیم ایول یه عالمه عکس از بچه هاش داره.دمش گرم
دوستان عزیز اگه براتون شبه ای ایجاد شده معذرت.خواهشن یه سر به کامنتا بزنین قبلا توضیح دادم برای رفقا.
خوبه مینا جون خودمو توجیح کردم:دی
مامان ریحان عسلی
21 شهریور 91 18:11
سلام
ای خدا از دست تو زهرا از اول تا آخر پستت همش نیشخند می زنی چه حالی میکنه این مادر شوهر با این عروس نیشخند زنششششششش
عروسی خواهرتون مبارک ایشالا به پای هم پیر بشن و خوشبخت ایشالا روزی آقا امیرعلی دومادش کنی الهییییییی
به به چه تریپی هم زده دختر کشه که چه این رنگی بهش میآد حالا بگو ببینم واسه این تیپ چقد پول خرج کردی اونجا هم مثه شهر ما لباس بچه گرون بیده ؟ آیا ؟
الهی چه پسر شجاعی


نیشخندای خودمو ندیدی.ببینی عاشقم میشی.دندونام فتوکپی امیرعلیه بینش فاصلس.ساخته شده فقط برا نیشخند زدن.خلاصه که از این شکلکه خوشم میاد خوووووووووووو
نصفه بودجه ماهانمون رفت پای لباسای امیر :دی
شانسی تورم خورد به یه مغازه که 25%تخفیف میداد رو جنساش.
شرتشو 12 و نیم خریدم
لباسشو 19 و نیم
کلاهشو 5 و نیم
کفششو 16 و نیم
جورابشم 2 و نیم
رو هم 56 و نیم
خوب خریدم مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مامان پریسا
21 شهریور 91 18:22
از حالا تبریک

خوب وقتی مال تنبل هاست حتما فبول میشی

شوخی کردم.
ولی خب درس خوندن همت میخواد همین که همت کردی جای تبریک داره.
حالا چه رشته ایی میخوای بخونی؟


یه جورایی شوخیات به دل میشینه :دی
دیپلمم فنی کامپیوتره
شهره خودمونم فقط برای دیپلمه من نرم افزار داشت.
وگرنه دوست داشتم حسابداری بخونم
مامان پریسا
21 شهریور 91 19:02
حالا شجاعت امیر سر مامانش رفته یا باباش؟

مرسی عزیزم. ایشالله قسمت شما هم بشه.


به مامانش دیگه.به صورته وحشتناک اهله ریسک و خطر و تجربه کردنم
مامان پریسا
21 شهریور 91 19:04
میگم پسر شوهر خالتون، پسر خاله ی شما هم میشه؟؟؟

بیچاره زنبوره.... عکس جهانی شد به جرم نیش زدن به ناخن امیر خان..

این هم امیر خان خوشتیپ


یه جورایی میشه.
حسام
21 شهریور 91 20:10
سلام خواهر زهرا
ممنون که سر زدید


خواهش
بهار
21 شهریور 91 21:49
چرا به علمی کاربردی توهین کردی حالا ببینم عرضهشو داری قبول شی...خواهشا با ادب تر بنویس


آقا معذرت.حالا چرا میزنی؟قربونت برم عزیزم طنز و شوخیه به دل نگیر .
اگه علمی کاربردی میری یه ذره راهنمایی کن ،ورودیش سخته یا نه؟؟؟؟؟
بافق مظلوم
21 شهریور 91 21:53
موفق باشید
عمه اریسا کوشمولو
22 شهریور 91 2:16
سلام خوبین ؟خیلی کار خوبی میکنید که میخواین برین دانشگاه عزیزم افررینا
قربون امیر پسمل شجاع خاله برم


مرسی
عمه ی اریسا کوشمولو
22 شهریور 91 2:17
عروسی خواهرتونم مباااااااااارک
محمد
23 شهریور 91 11:41
ان شاءالله که قبول بشید تو دانشگاه
شادباشید وسلامت



امیدوارم
fatima
23 شهریور 91 12:55
سلام
چه عجب این طرفا
ماشالله به این پسر شجاع


ما همیشه این اطراف هستیم
مامان رها
23 شهریور 91 16:48
صبر صبر صبر
ما همین الان از این خوش تیپ خواستگاری می کنیم شوهر دخملم میشی کلاس نزاریا؟؟؟؟؟



باید فکرامو بکنم...




باشد ولی شرط و شروطی داریم
مامان رها
23 شهریور 91 16:49
عروسی ابجی و دوست گرام هم مبارک دایم به عروسی
مامان رها
23 شهریور 91 16:50
خودت هم که خیلی وقته اپ نشده بودی بلا
مامان محمد و ساقی
24 شهریور 91 13:07
سلام عزیزم موفقیت امیرعلی جون رو تبریک میگم.ازدواج دوستت رو هم تبریک میگم.برو خصوصی خوشگلم


مرسی.
negin
24 شهریور 91 16:12
اسکوتر کمی خطرناکه بیشتر مواظب باشید.

عروسی دوستتونم مبارک.

خودتونم دلتون شاد.

منتظرتم.


تو خونه سوار میشه.اونم رو فرش.فکر نکنم خطر آنچنانی داشته باشم.بازم ممنون
تالار گفتمان شهرستان بافق
25 شهریور 91 2:32
اولین و بزرگترین تالار گفتمان شهرستان بافق

باحضور پرشورتون در این سایت،بافق را در بین کاربران اینترنت معروف کنید.

لطفا لینک کنید:
تالار گفتمان شهرستان بافق
www.forum.bafghsalam.ir


نه بابا!
بافق مظلوم
25 شهریور 91 10:24
سلام بیا دانشگاه آزاد درس بخون شما که کل خانواده دانشگاه آزاد درس خواندند :بابا ،داداش


عروسمونم دانشگاه آزاد خونده.دانشگاه علمی کاربردی گناه داره.یکی از خاندانمون بره اونجا حداقل.
مامان امیرحسین ومحیا
25 شهریور 91 12:14
حسام
25 شهریور 91 12:42
سلام خواهر زهرا

ببخشید زیاد سر نمیزنم
امیرعلی هرچی نباشه بچه بافقه

موفق باشید


کی گفته بچه بافق نیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان نیایش
25 شهریور 91 13:53
سلام ممنون از حضورت و نظر لطفت خانمی گل پسر رو ببوس
مثل گله امیر علی زنبوره اشتباه گرفته حتما


احتمالا
دختر خاله
25 شهریور 91 14:29
به به سلام زهرا خانم. چه خبرا؟ روبراهید؟ همه خوبن؟ مبارکا باشه عروسیه خاله محبوبه. ایشالله عروسیه امیر علی البته بعد دانشگاه


سلام بر زینب بانو.
همه خوبن اینجا
شماها خوبین؟
مرسی.ایشالا
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 0:58
سلاااااااام خوبي؟
يه عالمه سئوال داشتم نظرا رو كه خوندم جوابامو گرفتم


سلاااااااااااااااااامممممم خوبی ؟خوبم .
ایول بلاخره اومدیا.داشتم قطع امید میکردم.
ایکاش همه مثه تو بودن کامنتارم میخوندن
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 0:58
مبارك باشه عروسيه آبجي.يادت باشه براي عكسا.منتظرما قشنگتر از عروس خانوم


عکسارو که خیلی وقته میخوام بزارم.این زندایی سونیا برداشته برده با خودش یزد.
5 شنبه ای اومدن بافق ولی یادشون رفته دوربنو بیارن.
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 0:59
ايشاالله موفق باشي در زمينه تحصيل(يه بار قبلا بهت گفتم همينو فكر كنم)البته بيشتر به خاطر بابات دعا ميكنم كه قبول بشي


مرسی .خدایا دعاهای بابامم قبول کن.تا منم به آرز.م برسم.ای بابا
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 1:00
اي نيش بخوره اين زنبور...
لباس عروسي خيلييييييييييي خوشگله.ماشاالله خيلي ناز و خوشتيپ شده توش.سليقت حرف نداره


وقتی قیمته یه چیز مهم نباشه.سعی میکنی بهترینو بخری تا اونجایی که میتونی.
چشمات ناز و خوشتیپ میبینه
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 1:01
اي جان راحلهههههه
آدرسي كه دادم اصلا شباهتي به تو و وبت و اسمتو و ...نداشت...آهان چرا اسم بچش اميرعلي بود.طفلي راحله


آخخخخخخخخخخخییییییییی.
فهمیدم آدرسه اشتباهی بهش دادی
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 1:01
مثلا دست خالي اومده بوديا


مثلا :دی
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 1:02
خاله گرگه ازدواج كرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


فکر نکنم.
یکی از بچه های تبریز بهم اس داد که عروس شده.وقتی فرداش اومدم بهش تبریک بگم گفت توهم شوهر زده بودم اون لحظه.
حالا قراره برادر شوهرمو به نامش بزنم :دی
مامان علي خوشتيپ
26 شهریور 91 1:02
منم هستم براي عروسي
آپيم يه كوچولو...


این که گفتن نداشت داشتم میومدم
دختر خاله
26 شهریور 91 12:05
شکر خدا ما هم خوبیم. به همه سلام برسون
خصوصا خاله منیر جون


چشم حتما.
چه عجب تو که با ما قهر بودی خانم؟چی شده از این ورا
مامان امیر رضا
26 شهریور 91 16:59
خوشبحالت مامانی میخوای بری دانشگاه: امیرعلی رو چیکار کنی

ایشاا... عروسی هم دعوت میشی
راستی همیشه به سفر


امیرعلی رو فعلا میزارم پیشه مامانم.وقتی که از پوشک گرفتمش میزارمش مهد .
عروسی در کار نیست.همش سرکاری بود خانم عروس توهمه شوهر زده بوده مثه اینکه
ترنم
26 شهریور 91 17:59
مامانی عزیز عروسی خواهر جونتون مبارک ایشالله همیشه به شادی و عروسی الهی قربون پسر شجاع خودم برم که انقدر ماههههه ایول خاله بازم تو خاله، آخه خالت خیلی ترسو یادم باشه هر جا میرم امیر علی جونو با خودم ببرم عاشقتم خاااااااااللللللللللللله بببوووووسسسسسسسسسسس
راستی عزیزم ایشالله ورودی دانشگاهم قبول میشی گلم اما شیرینی یادت نرهههههههههاااااااااااااااااااا خوووووووب


شیرینی رو شاخشه.شما دعا کن من قبول بشم.
نیلوفر
27 شهریور 91 1:27
___________$$$$$$$$______$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$__$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$? ?$$$$$$$$__$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$ ____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _______________$$$$$$$$$$$$$$$$$ _________________$$$$$$$$$$$$$ ____________________$$? ?$$ ______________________$$$ _______________________$
ژن دایی سونیا
27 شهریور 91 7:32
سلام امیری و مامانش.خوبید؟ خوش به حالت این همه ملت فهمیدن میری دانشگاه تا واست دعا کنن. راستی مگه دوربینو من برداشتمش.داداش ارجمندتون بافق اومده بود با خودش آورده بود.من زن دایی به خدا بی تقصیرم


ما خوبیم.شما خوبین؟
محبوبیت تا این حد حالشو ببر.
زندایی جان شما و دایی محسن یکی هستین.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
27 شهریور 91 12:54
دوستای گلم سلام
خوبید ؟ دلم برای همه شما تنگ شده .. کلی حرف دارم که نمی دونم از کجا شروع کنم
1. از همه دوستای خوبم که قول داده بودم اونها را توی ایران ببینم و موفق نشدم عذر خواهی میکنم واقعا نمی شد ... مسافرت ما در ایران با 22 نفر دیگه بود و کل مسافرت هم از این شهر به اون شهر می رفتیم و خلاصه برنامه ریزی نمی شد کرد
2. وبلاگ قبلی دخترم مشکلاتی داره و من مجبور شدم یک وبلاگ جدید به ادرس http://tiam2012.niniweblog.com/
بسازم ...خوشحال می شم وبلاگ های قبلی را از لینک هاتون پاک کنید و لینک جدید را ثبت کنید البته اگه دوست داشته باشید ... حتما چک می کنم تا ببینم که انجام دادید یا نه ؟؟؟؟؟
3. سعی می کنم به ترتیب به همه دوستام هم سر بزنم و مطالبی را که نخوانده ام را مطالعه کنم ... همه شما برام عزیزید و دوست تون دارم زیاد زیاد .... گل پسر ها و گل دختر هاتون را ببوسید



حتما،چرا که نه؟!
دایی علی
27 شهریور 91 12:56
سلام خوبید من دلم میخواد با شما تبادل لینک کنم اگه مایل هستی وبلاگ سیندرلای منو با نامه پریچهر گلها بلینکید و به وبلاگ ما بیاید وبا کامنت به من بگید تا منم بلینکمتون ممونوم بای
...........@@@
............@@@@@@@@@
...............@@@@@@@@@
....................................@@
....................@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
......................@@
@@@...............................@@@
@@@................................@@@
@@@@@@@@@@@@@@@
...@@@@@@@@@@@@@@

..................@@...@@
..................@@...@@
......................@@
......................@@
............................
...............@@@@
.............@@.......@
................@@@@@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@ بدو بیا


باشه
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
27 شهریور 91 14:08
سلام زهرا ی گلم
خوبی
خیلی خیلی دلم براتون تنگ شده
امیر علی گلم خوبه ...بعد کلی افسردگی به خاطر اینکه مجبور م وبلاگ دخترم را از نو بنویسم دو تا پست گذاشتم و اومدم سراغ شما
کلی خندیدم و روحیه گرفتم
1. عروسی خواهر گلت مبارک باشه به پای هم پیر شوند
2. آفرین به شما که تصمیم به ادامه تحصیل گرفتی ... می دونم که موفق خواهی شد ... من هم اینجا مشغول تحصیل هستم ...

3. بیچاره زنبوری که دست امیر علی جون را نیش زده

4. منتظر عکس های چیدن جهازیه خواهر شما و هنرنمایی تون هم هستیم ...

فعلا


به به بلاخره روی کامنتتان را دیدیم .
خوشحالم که برگشتین.
امیدوارم یه عالمه به شما و زهرا جون خوش گذشته باشه
منم ناراحت شدم برا وبلاگت
آخه چرا خراب شده؟
دختر خاله
28 شهریور 91 11:17
دیگه دلم واسه امیر علی تنگ شده بود اومدم. قهرم هنوزم دیدی که عروسی نیومدم


اوهههههههههههه برای اینکه قهر بودی نیومدی.اوه مای گاد .خوب آشتی میکردی الکی الکی عروسی به اون باحالی رو از دست دادی
حسام
28 شهریور 91 22:35
ببخشیدا شئونات اسلامی را رعایت نمی کنم

تیریپ فجیه دختر کش


آره دیگه پسره منه
دختر خاله
31 شهریور 91 11:12
بستگی داره باحالی رو تو چی ببینی عزیزم.

ما با حال تر از عروسیه بافقیا رفتیم این که دیگه چیزی نیست
واسه محبوبه آرزوی خوشبختی میکنم م م م م م م


فکر نکنم مطمئن باشی.
راسی میگیا بستگی داره.
دختر خاله
2 مهر 91 12:21
مطمئنم شک نکن


لیاقت میخواست عروسیه ما که اونم تو نداشتی.متاسفم برات