امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

آخرین پُسته تو این خونمون!!!!

1391/4/26 6:16
1,156 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام پسر شیطون بلای من

فکر کنم نه مطمئنم که این آخرین پُسته من تو این خونس(خونه بابابزرگ).

تقریبا همه اثاث مَثاثا رو جمع کردم ،فقط مونده بردنشون به خونه عمو علی اصغر (خدا کنه تو این مدتی که ما تو خونشیم دوماد نشه،شانس که نیس میزنه و فردا عاشقه یکی میشه)

بهتون گفته بودم که مِستر امیر ما تو حرف زدن شُهره عام و خاصه.چنتا از کلماتش رو مینویسم که خیلی باحال میگه.


موبایل=دوبال            کنار=کینار             مُتکا=مُقَقا          شَربت=بَبَت         عموعلی اصغر=عمو اَقَر          بلند شو=بولَن شو            دستمال=دَمال         نَکن:کاری که بابه میلت نباشه رو انجام بدیم با یه غلظتی میگی نَکُن           چی شد=چِتو شُد            استخر=اِتَخ            (وای اصلا یادم نمیاد،مادر خنگم نوبره ها)

از روی مبل بصورت وحشتناک میپره یا کله ملق میزنه .

پسره گوش حرف کنی شدی.بزنم به تخته چشم نخوری.برام مُقَقا و آب و چادر و کنترل میاری


 

  

دیگه دوست نداری تو توییپت باشی وقتی میری استخر.برای همین بابایی برات این جِلیقه رو خریده تا راحت بتونه ببرتت عمیق

اینم جدیدترین متُد تماشای تی وی.تنها فیلمی که با دقت میبینی سریال عشقه ممنوعه.کی بشه که ماهواره رو جمع کنیمهیپنوتیزم

امیر آقا هم برای اولین بار خودشو با دفتر و کاغذ اشتباه گرفتو ببینید خودشو به چه روزی در آورده

تازه جا کم آورده رو پاش رو شکمشم کشیده.فردا میره استخر پاک میشهنیشخند

   

چند وقته که خنده های باحالی میکنه.خنده با صدای بلند و ها ها ها .خیلی بامزه میخنده .آدم از خنده امیر خندش میگیرهخنده

همین الان یه اتفاقه خیلی خیلی بد و همچنین خیلی خنده دار اُفتادناراحتنیشخند


یه وبلاگه خوب برای آشپزی

@@آشپزيهاي مامانم@@

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (70)

مهین
26 تیر 91 8:15
سلاااااااااااااااااااام
آخ جون یکبار شد من بیام اینجا و هیچ نظری نباشه
بس که طرفدار داره امیرعلی جونمون

خب به سلامتی دارین جابهجا میشین اسباب کشی سخته ولی بعدش خیلی شیرینه خونهی جدید و کلی تنوع
امیرجون هم که دیگه نقاش ماهری شده و کارش از کاغذ گذشته به به
راستی برات آرزوی موفقیت می کنم انشالله قبول بشی خانمی
بوس
بای


آره اولی.
امشب داریم میریم برای تمیز کردن خونه برادر شوهرم و از فردا هم بُردن جعبه ها شروع میشه.
مرسی بابت آرزوی خوشکلت
مامان امیرحسین و امیرعلی
26 تیر 91 9:42
واییییییی اینم که مثل امیرعلی خودشو با دفتر اشتباه میگیره..حالا خوبه رو خودش میکشه!برای من همه جا!!!
خبر بد و خنده دار چی بود؟؟!!


هنوز کاره امیر علی ما خوشبختانه به دیوار نکشیده...

مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:41
وااااااااااااااااای ممنون.آخر پستت چه باحالههههههههه


بزار ببینم آخر پستم چیه که باحاله:دی



آهان دیدم.خوشت اومد مگه نه؟
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:42
از پایین میام بالا
چی بودن اتفاقا؟


میگم برات خصوصی
یادت باشه که به من نگفتی اون موضوع محرمانه رو
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:43
جیگرشو بخورم با اون هاهاها گفتنش
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:44
ای جونم پیکاسوی خالشه
امیرعلی جون یه خورده بیشتر بگرد...هنوزم جا هست برای نقاشی کشیدن


اگه خودکارو نمیگرفتم .فکر کنم تو مای بیبیشم خطخطس میکرد
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:45
جایه منم میشه بیام پیشت بشینم عشق ممنون نیگا کنم


شما بیا ،جا برات باز میکنیم برات
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:47
این فیلما چیه نشون بچه میدی؟فردا خودت گرفتار میشیا....
ولی جانه من این مهنده خیلییییییییییی....
مثه داداشم میمونه هااااا فکر بد نکنی در موردم


ای بابا نشون اون که نمیدیم خودش میاد میبینه.
مهند که دو دونس .یه دونش خودشه ،یه دونشم امیرعلیه منه
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:48
جلیقت خیلی خوشگله مبارکت باشه
تو که مثه علی نیستی بگی مامانم هم باید بیاد استخر باهامون؟هان؟


بچم تازه داره عشق ممنوع میبینه شاید تو روزای آتی همین پیشنهادو بده به من
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:49
قربون شیرین زبونیاش بشم.حتما یه بار پشت گوشی بذار برام حرف بزنه


قربونه دستت من اس میدم تو بزنگ
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:50
برادر شوهرتو یه دوره آموزشی بفرست پیشه برادر شوهرم دیگه نگران نباش...
توضیحات متن:برادر شوهرم 46 سالشه هنوز ازدواج نکرده



نه بابا.میخواد ترشی بندازه خودشو
مامان علی خوشتیپ
26 تیر 91 10:51
دعای آخر کامنتام :
ایشاالله هر چه زودتر تو خونه خودتون برید و توش مکه برید.جشن بگیرید.بچه بیارید.عروس بیارید...



مرسی بابته دعای خوشکلت.فقط قربونت دور بچه رو یه خریط بکش.ماله خودت
مامانهای آشپز
26 تیر 91 10:52
ممنون بابت تبلیغات مادر کدبانو
منتظر حضور سبزتون در آشپزخانه مجازی هستیم.



سارا خودتی؟
مامان محمد و ساقی
26 تیر 91 11:08
سلام زهرا خانم.
می بینم سر صبح شروع کردی به نوشتن.ایول امیرعلی چه کارها که نمی کنه.
تو حرف زدن خوب پیشرفت کرده.
ایشاا... از این خونه میری تو خونه خودت.اگر هم برادر شوهری ازداج کرد مجبوری با جاری زندگی کنی تا خونت آماده شه.
اس خیلی باحال بود من هم که با جنبه.
میگم فکر می کردم دیگه پیش من نمیای.
خیلی وقت بود نیومده بودی.


در اصل دیشب نوشته بودم این پستو چون شکلک نزاشته بودم صبحی ارسالش کردم.
به مولا سرم بدجور گرمه با این اساس کشی.
واقعا شرمنده بعد از اینکه اسو فرستادم یادم اومد که بچه رشتی.واقعا شرمنده فقط برای خنده بود و هیچ قرضی نداشتم .اتفاقا خودم فامیل رشتی دارم خیلی هم خوبن و با ایمان.بازم شرمنده.تو هم اسه یزدی بده.
fatima
26 تیر 91 11:54



محمد
26 تیر 91 13:33
دختر خاله
26 تیر 91 13:36
چه اتفاقی؟
الان ما داریم میایم بافق کجا باید بمونیم؟؟


وقتی اومدی بهت میگمش.
خونه مامانم .خونه سید حسین.خونه دایی من.
اینهمه جا.راسی خونه خودمونم هستا.البت وقتی کامل چینده شد.
راسی من اصلا لاحاف تشک نمیبرم
مامان زهرا
26 تیر 91 15:32
سلام خانمی
امیدوارم هرجا هستید خوش باشید
امیدوارم زودتر خونه خودتون برید برای همیشه از اسباب کشی راحت شید
امیدوارم هر خونه ای که می رید هم براتون خوش آستونه باشه


وای خدا از زبونت بشنوه.
مامان زهرا
26 تیر 91 15:33
ضمنا چکار پسر مردم داری
عاشقی که دست خود آدم نیست
تو کار خیر نه نداز خواهر
خونه خودت هم زود زود زود درست میشه


پسر مردم نیست که برادر شوهرمه.بیجا میکنه حالا حالا دوماد شه .من تازه میخوام رژیم بگیرم.
میخوام برا جاریم برقصم
مامان زهرا
26 تیر 91 15:34
نقش کوچولوی ما را ببوس
استخر هم خوش بگذره توی این هوای گرم


همین الان رفت استخر.فدات
عباسی
26 تیر 91 17:18
http://www.up.98ia.com/images/3dr5zn1j7t5c5ctb0fk.jpg


حتما عمو عباسی مهربون.
تولده عمو پورنگ عزیز هم مبارک
نایسل
26 تیر 91 18:33
الهی فداش شمم ....


خدا نکنه
مامان امیرحسین و امیرعلی
26 تیر 91 19:08
هی وایه من....
ولی وقتی میگی ندیدتت برای چی ناراحتی!!
تا تو باشی دیگه تو تاریکیم که میری بیرون خودتو بپوشونی


دخیخا .شوهره گوم زدو منو اغفال کرد
نایسل
26 تیر 91 21:26
مرسی عزیزم اره خیلی نازن ماشالا خدا حفظشون کنه من عاشقشون شدم


خدا نصیبت کنه یه دوقلو ایشالا
نایسل
26 تیر 91 21:26
عزیز دلم نه الهی دزده پیدا شه


الهی.برات دعا میکنم
مامان علي خوشتيپ
26 تیر 91 23:08
عذاب وجدان براي چي؟يه نظر حلاله
وقتي علي اندازه اميرعلي بودو ما توي اون خونمون بوديم كه 20 واحدي بود و هر طبقه 4 واحد...
يه شب باباي علي خواب بود.من و علي بيدار بوديم.رفتم چراغ پاگرد رو خاموش كنم كه يهو علي در رو بست.زنگمونم خراب بود.
من شلوارك پام و تاپ تنم
خونه روبروييمون يسه تا پسر داشت.اونوريم 2 تا.صداشون ميومد كه دارن ميان سمت در...وااااااااااااي ببين من چه استرسي داشتم.نه ميشد محكم در بزنم چون همسايه ها ميريختن بيرون ...هي آروم ميگفتم علي درو باز كن ....
زانوهام سست شده بود....خلاصه دروباز كرد.يكي محكم زدم تو صورتش.طفلي مونده بود چرا زدمش.تا چند روز پاهام درد ميكرد از بس ترسيده بود


حالا آخرش دیدنت یا نه؟
مشکله اصلی اسلام اینه که ما زنا از جنسه مخالفمون میترسیم.
مامان علي خوشتيپ
26 تیر 91 23:30
چجوري همه زود منو ميشناسن؟
من كه صدامو عوض ميكنم(كامنت آشپزي)


با این کامنتت حال کردما.
من دو زاریم بعضی وقتا خیلی صاف میشه
مامان امیرحسین ومحیا
27 تیر 91 9:16
فدای ان هان هان رفتنش برم .اینهو امیر حسین ما می خنده که ما از خنده اون خندمون میگیره .انشاا... خونه خودت عزززززززززززززززززززیزم.


قربونت خاله مهربون
مامان علی خوشتیپ
27 تیر 91 12:06
نه شکر خدا کسی منو ندید
ولی هنوزم یادم میاد تنم میلرزه
آره چرا ما اینقدر از جنس مخالفمون میترسیم؟حتی وقتی برامون نظر میذارن...


خوب پس خدا رو شکر!
آخی علی بچم سیلی رو خورد
چچچچچچچچچچچچچچچچچرررررررررراااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان محمد و ساقی
27 تیر 91 14:32
عزیزم تا میتونی ار اونا بفرست.من انزلی چی هستم.تو در مورد رشتی ها فرستادی.


اما اون موقع کلی به خودم فحش دادم
مادر کوثر
27 تیر 91 17:24
ماشالله به شیرین زبون شیرین حرکات

اونجا که نوشتی میره استخر پاک میشه خیلی باحالهههههههههههه

راستی ما هم با چند پست جدید به روزیم. بیا پیشمون


حتما تو خونه جدیدم میامو میخونم پستاتو دوسته عزیزو شاعرم
مامان محمد و ساقی
28 تیر 91 12:02
سلام.چرا به خودت فحش دادی.من خیلی با جنبه هستم.باز هم بفرست.
ببین کی اسباب کشی میکنی عزیزم.
بیا پست جدید و آبکی گذاشتم.


مثه خودم با جنبه ای دمت گرم.
فکر کنم از امروز شروع کنیم بردن اثاثا رو.
راسی دیگه خونه برادر شوهرم نمیریم .میریم خونه مادر شوهرم.مثه اینکه مستاجرش رفته دیشب.ما هم میریم اونجا
مامان علی خوشتیپ
28 تیر 91 13:04
سلام دوست عزیز
برای ختم قرآن در طول ماه مبارک رمضان جزء های 8/9/20/23 برای شما در نظر گرفته شده .
التماس دعا
اگه برای خوندن جزء های مورد نظر مشکلی داشتید حتما خبرم کنید...



حتما میخونم
مامان علی خوشتیپ
28 تیر 91 13:05
ببخشید نظرم خیلی رسمی بود .آخه کپی بود.باید برای همه میذاشتم
اگه نمیتونی تو ماه رمضون 4 جزء رو بخونی خبرم کن.ولی سعی کن بخونی چون مثل این میمونه که 4 بار قرآن رو ختم کردی


باشه حتما میخونم .
مامان علی خوشتیپ
28 تیر 91 14:51
همشو بده به اون.اگه کم داشتین بگو بازم بدم


آره اینم پیشنهاده خوبیه
مامان محمدرضا
29 تیر 91 20:10
سلام پسل ناز رو می بوسم.آپم
مامان زهرا
30 تیر 91 11:39
سلام خانمی
ماه رمضان مبارک
ما را هم سر سفره افطار دعا کنید


اسباب کشی تموم نشد ...دلمون تنگ شده برات
امیر علی جون را ببوس بگو برام دعا کنه


ماه رمضان شما هم مبارک.شما هم مارو فراموش نکنیا
نه هنوز تموم نشده این اسباب کشی
مامان محمد و ساقی
30 تیر 91 13:02
سلام.ایول خونه ی مادرشوهر.خوش بگذره به هر دوتون.امیدوارم دوران پر از خاطرات خوش در کنار همدیگر داشته باشین.و اینقدر سوژه دستت بیاد و هر روز یه پست بزاری.
آقا تیر ماه تموم شد و تو نیامدی.ما هم که ماه رمضون خونه نشین هستیم.
همون تو و سارا فکر کنم همدیگرو مشهد ببینید.


فکر کنم سوژه بارون بشم...
اینجورا که بوش میلد مشهدم باید بیخیال بشم
مامان نيما
31 تیر 91 11:05
به سلامتي داريد جابجا ميشيد خونه نو مبارك


مرسی عزیزم
محمد
31 تیر 91 11:55
حلول ماه مبارك رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهاي عاشقانه و نيايشهاي عارفانه و بندگي خالصانه را به شما تبريك عرض ميكنم . خدا سعادت درك اين ماه رو به ما بده تا انشالله بتونيم از بركات اين ماه ذخيره خيري براي آخرت خود كسب كنيم - شما هم منو از دعاي خير فراموش نكنيد
مريم مامان آريا
31 تیر 91 18:30
عزيزم
عکساي تولد زنبوري آريا رو گذاشتم تو وبلاگ پسرم.
فقط همونطور که ميبيني زياد تزيين خاصي نکردم. يعني نشد.
تو ادامه مطلب تولد دو سالگي 1


الان میام.راسی تولدشم مبارک
آجی مهدیه
31 تیر 91 19:46
کوجایـــــــــــــــــــــــــــــی !!!!!!


همینجا پی اسباب کشی
.آخرش ما نفهمیدیم این اثاث کشی درسته یا این اساس کشی؟
خاله ي اميرعلي
1 مرداد 91 9:49
سلاااااااااااام
چي شد چرا داريد ميريد خونه ي عمو اصغر؟ هر جا كه ميريد خوش باشيد انشالاه كه به زودي ميريد خونه ي خودتون ايشالاه
ماشالاه هزارماشالاه به پسر شيرين زبون
وااااي استخر خيلي حال ميده تو اين هواي گرم خوش بحال اميرعلي جون
اااااا ببين با خودش چيكار كرده از دست اين شيطون بلا. راستي منم خيلي سريال عشق ممنوع رو دوست داشتم ولي از بس ديگه هي نشون ميده تكراري شده و ديگه نگاش نميكنم


چه عجب خانمی بلاخره اومدی
ما قسنتای اولش رو ندیده بودیم حالا داریم تلافی میکنیم
خاله ي اميرعلي
1 مرداد 91 9:50
راستي اون اتفاق بد و خنده دارو نگفتيااااا


هیچی بابا صبح زود رفته بودم تو کوچه ماشین هل بدم به اتفاق جناب همسر.که یه دفعه یه ماشینی مچمون رو گرفت.آخه چادر نداشتم و با لباس خونگی بودم
مامان يگانه
1 مرداد 91 15:14
ماماني مگه استخر راش ميدن؟؟؟!!
راستي از عشق ممنوعه چي ميفهمه؟؟
دهنم از آخر پستت آب افتاد.
التماس دعا


باباش اول تو ماشین مای بیبیشو باز میکنه و شورته استخرشو پاش میکنه.
لاگه صبحش پی پی نکرده باشه نمیزارم بره استخر
فکر کنم از آهنگش خوشش میاد.
مامان پریسا
2 مرداد 91 1:48
میگم اگر داری اثاث کشی ( درستش همینه ) انجام میدی پس کی وقت میکنی بیای نت؟؟؟؟؟


24 ساعت که اثاث کشی نمیکنیم.نا سلامتی ماه رمضونه ها.یه ذره استراحت میکنم یه ذره میخوابم.یه ذره قران میخونم.یه ذره هم میام نت.البته تا وقتی که تو خونه مامانم هسم و خونه خودم کامل چیده نشده
مامان پریسا
2 مرداد 91 1:49
وای پریسا هم وقتی از کاغذاش خسته میشه شروع میکنه از دستاش به بالا و خط خطی کردن
مامان پریسا
2 مرداد 91 1:50
حالا این موضوع خوب و بد چی بود ؟؟؟؟ منتظرم هاااا


برای خاله امیرعلی توضیح دادم همونو بخون.تو قسمته نظراته همین پسته
مامان پریسا
2 مرداد 91 1:51
راستی نماز و روزه قبول و التماس دعا


نماز و روزه شما هم قبول .
آجي مهديه
2 مرداد 91 8:36
ميميري پست جديد بزاري
نكنه توي دِهات شما رسم يه ماه اثاث كشي ميكنن؟؟؟

اين درسته


تو یکی حرف نزن...
بعده عمری پا شده اومده یه پسته آبکی زده ،حالا توقع داره من براش دم به دقیقه پست بزنم.بابا سرم شلوغه آدرس بدم بیای دهاتمون کمکم
حسام
2 مرداد 91 12:48
سلام انشاا... اثاث کشی خانه خودتون

یه خبر خوش براتون دارم
به ادرسی که براتون گذاشتم برید:
http://www.bafghfarda.com/?p=6065

شیرینی ما فراموش نشه


سلام.آقا حسام گل
مرسی بابته خبرای خوشحال کننده.فقط تویی که منو یه ذره خوشحال میکنی
مامان محمد و ساقی
2 مرداد 91 15:09
سلام عزیزم.گویا هنوز بساط کامپیوترتو جمع نکردی؟
چی شد تموم نشد این اسباب کشیتون.
زهرا بیا سوتی هامو بخون.


کامه خودم که دل و رودش به هم پیچیدس و فعلا استراحته.
با کامه مامانم اینا میام فعلا.
باش میام
مناء
2 مرداد 91 16:24
هــر نفست اشاره دارد رمضان / بر عشق و عطش نظاره دارد رمضان
در ظلمت بیکرانه ی شبهامان / دریا دریا ستاره دارد رمضان . . .
ماه ضیافت الهی مبارک
نماز روزه قبول
بنازم فرهنگ لغتـــــــــــــــو
قربون خنده هات خاله
اشکال نداره بزار رو پاش و شیکمش خط خطی کنه بزرگ میشه یادش میره
عشق ممنوع که فیلم مورد علاقه منه خاله


نماز روزه های تو هم قبول خاله مهربون.
عشقه ممنوع وسوسه کنندس
مامان مهنا
3 مرداد 91 19:32
ای جون چ ناز تی وی میبینه


چشمات ناز میبینه
سمی مامان امیرحسین و امیرعلی
3 مرداد 91 23:43
سلام
خوبین؟؟
اسباب کشی کردین یا نه؟!


سلام عزیزم.
آره تموم شد ولی هنوز کولر نداره نرفتیم خونمون .فعلا کنگر خوردیم لنگر انداختیم خونه مامانم
مامان علی خوشتیپ
4 مرداد 91 13:04
سلام خسته نباشی
منم خودم این آهنگو دزدیم.ورش دار نوش جونت


پس دزد به دزد زده
مامان گیلاس
4 مرداد 91 14:19
سلام
نماز روزه هاتون قبول
منزل نو مبارک.انشالله هر چه زودتر برید خونه خودتون
امیر علی جون رو ببوس


مرسی گلم
مامان متین
4 مرداد 91 14:33
سلام دوست جونی.ان شالله به سلامتی برید خونه جدید .
امیرم هم که دفتری بهتر از خودش پیدا نکرده شیطون بلا متین هم همین کار رو انجام میده اونم به دفعات.
چه اتفی افتاده که هم بده و هم خنده دار


هیچی بابا سر باز رفته بودم تو کوچه تا ماشینو هل بدم .که یدفعه یه ماشینی مچمونو گرفت
مامان نازنین زهرا
5 مرداد 91 15:30
با سلام.از وبلاگ زیباتون دیدن کردم.وافعا وبلاگ قشنگی دارید.با افتخار شما رو لینک کردم.خوشحال میشم به وبلاگ نازنین زهرای ما هم به آدرس زیر سری بزنید esghemamanivababaei.Niniweblog.com
مامان رها
5 مرداد 91 16:56
خوشبحالت که امیر خودش رو اشتباه گرفته دختری ما که پای باباسش رو به جای دفتر نقاشی استفاده می کنه


نه بابا جدی میگی؟!
مامان رها
5 مرداد 91 16:58
خوب خانم ببخش که دیر اومدم به سلانتی بلاخره راهی خونه جدید شدی ایشالله زودتر خونه خودتون آماده بشه


ایشالا خدا از دهنت بشنوه خواهر!
مامان رها
5 مرداد 91 16:59
قربونش برم که اینقدر قشنگ حرف می زنه رها که هنوز زیاد تو این زمینه پیشرفت نکرده


پیشرفت میکنه کم کم .
مامان رها
5 مرداد 91 16:59
عکساش هم خیلی نازن عاشق پستایی هستم که عکساش هم توش زیادن قربونش برم


مرسی خاله مهربون
محمد81
5 مرداد 91 22:44
برای امیرعلی دو پست مخصوص گذاشتم


مرسی محمد جون
مامان متین
6 مرداد 91 11:22
عجب.برای اون اتفاق خنده دار.


عجب.
مامان سامان
7 مرداد 91 1:46
کم کم به دیوار هم می کشه


آره کم کم اینجوری که پیش میره
مامان سامان
7 مرداد 91 2:24
چه اتفاقی افتاده نکنه خرابکاری
مامان سامان
7 مرداد 91 2:26
یه گذری تو این سایت رفتم فکر کنم خیلی باحال باشه


آره عالیه.
سارا
8 مرداد 91 18:45
سلام خوش حال میشم به وبلاگم سر بزنید
اگه دوست داشتید لینکم کنید


چشم تو اولین فرصت
mahmod
16 مرداد 91 22:59
سلام خیلی باحال بود چه با احساس هستی تو کاش بجایی تو بودم خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنیhttp://mahmodd.blogfa.com/


حتما تو اولین فرصت بهتون سر میزنم.مرسی بهم سر زدی