امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

شاهکار های امیرعلی(بافق مظلوم برنده شد)(جایزش ارسال 10 کامنت در یه روز از طرف مدیریت وبلاگ)

1391/3/24 15:05
1,936 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهربونه مامان

ziba

خیلی عاشقتم.رفقا شما خوبین؟

ziba

هیچی ندارم برای نوشتن ،میگین چیکار کنم؟

ziba

چشمم درد میکنه،اصلا حوصله ندارم.امیرم خوابه و هیچی نخورده.یعنی با شکم گشنه خوابش برده.

ziba

10 شهریور عروسی آبجیمه.تا اونموقع خونه ما رو فکر نکنم تحویل بدن.اونا هم قراره بیان اینجا .باید همه اساسامو بزارم تو انباری.وای کارم میشه دو برابر

ziba

جمعه حرکت میکنیم سمت شیراز با 4 تا ماشین.چه شود.تو هر ماشینم 4 نفر میشیم 16 نفر.هی وای من

ziba


امیر خان هم که واسه خودش پروفسوری شده حسابی.علاقه شدیدی به کتاب و یادگیری داره.

ziba

وقتایی که بازی نمیکنه یا بدی نمیکنه.کتاباشو از روی نورگیر میاره تا ازش بپرسم.کتاب حیوانات داره که اکثرشو بلده.کتاب میوه ها و سبزیجاتش رو کاملا بلده.به بادمجون و فلفل و هویج میگه هبیج،فکر کنم به خاطر شباهتشونهنیشخندآناناس و گلابی رو هم سریع یاد گرفت و میگه.می میَیینی یعنی سیب زمینی.

ziba

به تخم مرغ هم میگه تُخه مُغ و هر از چند گاهی میگه تا براش بپزم و اونم نخورهنیشخند

ziba

یه کلبه هوش داره که کاملا درست انجامش میده.

ziba

کارای خطرناک هم خیلی انجام میده.مثل پریدن از روی متکانیشخندکله مَلَق زدننیشخندالبته با کمک مامانم.

ziba

چنان دست بزن داره که نگو و نپرس اصلا به قیافش نمیادا.ولی ....

ziba

دیشب تو پارک یه دوست قدیمی رو دیدم.خم شد امیرو ببوسه که امیر زد تو گوشش.کلی خجالت کشیدم.گفتمش ناراحت نشو پسره دیگه نمیشه ازش توقع کردنیشخندخجالت(عمه حسام)

ziba

کلی فعل یاد گرفته.مثله بشین،بیا ،برو،نخوام،خوام.تو یهنی بمون،بخور

ziba

 

آب سرد کن یخچال مامانم اینا رو تو مدتی که بالا هسیم خالی میکنه.میگه آب میخوام برا خاله وقتی براش میبره میریزه روی خالهنیشخند

ziba

تازه دستش به دکمه های بالای آب سرد کن یخچال هم میرسه و دیگه شده یکی از اسباب بازیای مورد علاقشنیشخندحتی دکمه قفل کردن آبسرد کن هم بلده باز کنه.تا این حد پیشرفت کردهاز خود راضی

ziba

وقتایی هم که دایی و زنداییم میان خونه مامانم .امیر کلی با دختر داییام بازی میکنه.به زهرا میگه زَوا و به زینب میگه میمَب.راسی زندایی 2 ماهه حامله اس.خیلی خوشحالمخیال باطل

ziba

خدا رو شکر امیر خوابش به خودم رفته.خوش خوابه خوش خوابه.شب ساعته 2 میخوابه و صبح ساعت 11 بیدار میشه.دقیق همراهه مامانش.حتی تو شب هم بیدار نمیشه برای خوردن آب.

ziba

هر چیزی رو که یاد میگیره ،به خاطرش میمونه.مثله قبل نیست که فراموش کنه.

ziba

تو تقلید کردن هم حرف نداره.از فرط گرما میرم جلوی دهنه کولر وامیستم.مستر هم سریع میاد جلوی کولر.

ziba

تقریبا هر روز میره حموم .آب بازی.وقتی میخواد بره آب بازی میگه :مابون(صابون) اَموم آب بایی.

ziba

امروز برای دومین بار تو حموم خرابکاری کرد.همونجا سر جاش واساده بود و منتظر بود تا بیام نجاتش بدم.تازه شیره آب رو هم شکوندهنیشخندعجب زوری داره،نیم وجب بچه

ziba

 تازگیا چنان جنجالی راه میندازه وقتی کاری که نخوام بکنه.مثلا میره تو حموم و 2 ساعت میخواد بمونه،موقع بیرون آوردن.کله خونه رو رو سرمون خراب میکنه.یا تو حیاط داره با آب بازی میکنه و میخوام بیارمش تو خونه.

ziba

هر کار میکنه حتما باید نگاش کنیم.اگه هم حواسمون نباشه هممونو صدا میزنه.حتما هم بعد از انجام کارش باید تشویقش کنیم.

ziba


 

 

 

 

ظهذش

این عکس ماله چند روز پیشه که رفته بودیم خونه عمو محمد رضا دیدنی قم که رفته بودن.

خرگوشتو دیده بودی تو خونشون و کلی حال کرده بودی.

ظهذش

بدون شرح!

ziba

چند وقته علاقه شدیدی به عکس و ژست گرفتن پیدا کردی.تا یه اسباب بازی جدید از اطاقت میاری یا لباس نو میپوشی .میگی اَکت و میری دوربین فیلمبرداری رو میاری تا ازت عکس بگیرم

ziba

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (65)