امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

شاهکار های امیرعلی(بافق مظلوم برنده شد)(جایزش ارسال 10 کامنت در یه روز از طرف مدیریت وبلاگ)

1391/3/24 15:05
1,935 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهربونه مامان

ziba

خیلی عاشقتم.رفقا شما خوبین؟

ziba

هیچی ندارم برای نوشتن ،میگین چیکار کنم؟

ziba

چشمم درد میکنه،اصلا حوصله ندارم.امیرم خوابه و هیچی نخورده.یعنی با شکم گشنه خوابش برده.

ziba

10 شهریور عروسی آبجیمه.تا اونموقع خونه ما رو فکر نکنم تحویل بدن.اونا هم قراره بیان اینجا .باید همه اساسامو بزارم تو انباری.وای کارم میشه دو برابر

ziba

جمعه حرکت میکنیم سمت شیراز با 4 تا ماشین.چه شود.تو هر ماشینم 4 نفر میشیم 16 نفر.هی وای من

ziba


امیر خان هم که واسه خودش پروفسوری شده حسابی.علاقه شدیدی به کتاب و یادگیری داره.

ziba

وقتایی که بازی نمیکنه یا بدی نمیکنه.کتاباشو از روی نورگیر میاره تا ازش بپرسم.کتاب حیوانات داره که اکثرشو بلده.کتاب میوه ها و سبزیجاتش رو کاملا بلده.به بادمجون و فلفل و هویج میگه هبیج،فکر کنم به خاطر شباهتشونهنیشخندآناناس و گلابی رو هم سریع یاد گرفت و میگه.می میَیینی یعنی سیب زمینی.

ziba

به تخم مرغ هم میگه تُخه مُغ و هر از چند گاهی میگه تا براش بپزم و اونم نخورهنیشخند

ziba

یه کلبه هوش داره که کاملا درست انجامش میده.

ziba

کارای خطرناک هم خیلی انجام میده.مثل پریدن از روی متکانیشخندکله مَلَق زدننیشخندالبته با کمک مامانم.

ziba

چنان دست بزن داره که نگو و نپرس اصلا به قیافش نمیادا.ولی ....

ziba

دیشب تو پارک یه دوست قدیمی رو دیدم.خم شد امیرو ببوسه که امیر زد تو گوشش.کلی خجالت کشیدم.گفتمش ناراحت نشو پسره دیگه نمیشه ازش توقع کردنیشخندخجالت(عمه حسام)

ziba

کلی فعل یاد گرفته.مثله بشین،بیا ،برو،نخوام،خوام.تو یهنی بمون،بخور

ziba

 

آب سرد کن یخچال مامانم اینا رو تو مدتی که بالا هسیم خالی میکنه.میگه آب میخوام برا خاله وقتی براش میبره میریزه روی خالهنیشخند

ziba

تازه دستش به دکمه های بالای آب سرد کن یخچال هم میرسه و دیگه شده یکی از اسباب بازیای مورد علاقشنیشخندحتی دکمه قفل کردن آبسرد کن هم بلده باز کنه.تا این حد پیشرفت کردهاز خود راضی

ziba

وقتایی هم که دایی و زنداییم میان خونه مامانم .امیر کلی با دختر داییام بازی میکنه.به زهرا میگه زَوا و به زینب میگه میمَب.راسی زندایی 2 ماهه حامله اس.خیلی خوشحالمخیال باطل

ziba

خدا رو شکر امیر خوابش به خودم رفته.خوش خوابه خوش خوابه.شب ساعته 2 میخوابه و صبح ساعت 11 بیدار میشه.دقیق همراهه مامانش.حتی تو شب هم بیدار نمیشه برای خوردن آب.

ziba

هر چیزی رو که یاد میگیره ،به خاطرش میمونه.مثله قبل نیست که فراموش کنه.

ziba

تو تقلید کردن هم حرف نداره.از فرط گرما میرم جلوی دهنه کولر وامیستم.مستر هم سریع میاد جلوی کولر.

ziba

تقریبا هر روز میره حموم .آب بازی.وقتی میخواد بره آب بازی میگه :مابون(صابون) اَموم آب بایی.

ziba

امروز برای دومین بار تو حموم خرابکاری کرد.همونجا سر جاش واساده بود و منتظر بود تا بیام نجاتش بدم.تازه شیره آب رو هم شکوندهنیشخندعجب زوری داره،نیم وجب بچه

ziba

 تازگیا چنان جنجالی راه میندازه وقتی کاری که نخوام بکنه.مثلا میره تو حموم و 2 ساعت میخواد بمونه،موقع بیرون آوردن.کله خونه رو رو سرمون خراب میکنه.یا تو حیاط داره با آب بازی میکنه و میخوام بیارمش تو خونه.

ziba

هر کار میکنه حتما باید نگاش کنیم.اگه هم حواسمون نباشه هممونو صدا میزنه.حتما هم بعد از انجام کارش باید تشویقش کنیم.

ziba


 

 

 

 

ظهذش

این عکس ماله چند روز پیشه که رفته بودیم خونه عمو محمد رضا دیدنی قم که رفته بودن.

خرگوشتو دیده بودی تو خونشون و کلی حال کرده بودی.

ظهذش

بدون شرح!

ziba

چند وقته علاقه شدیدی به عکس و ژست گرفتن پیدا کردی.تا یه اسباب بازی جدید از اطاقت میاری یا لباس نو میپوشی .میگی اَکت و میری دوربین فیلمبرداری رو میاری تا ازت عکس بگیرم

ziba

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (65)

مامان محمد و ساقی
24 خرداد 91 17:44
سلام.اول از همه سرت خوب شد؟
چه ژستی گرفته تو این عکس.
وای زهرا از اون کار امیر که با عمه حسام کرد کلی خندیدم.چه بد ضایع شدی.
شیراز خوش بگذره.چند روز میمونی؟
میگما شما که هنوز از این خونه نرفتین چه جوری خاله امیر میاد اونجا



آره الان که خوبه.میگرن دارم.چند روز یه دفعه اینجوری میشم.
آره وحشتناک خجالت کشیدم.آخه خیلی وقت بود میدیدمش.باهاش رو در بایسی دارم(چه لفظه قلم)
فکر کنم 3-4 روز بمونیم شیراز.الله و اعلم
چاره ای نیست.میخوایم عروسی تو تابسون باشه چون فامیل تو تهران و مشهد و دورو ورا خیلی داریم.
میخوایم اونا هم باشن تو عروسی
مامان ریحان عسلی
24 خرداد 91 19:04
سلام
اول پیشنهاد م واسه عنوان : گذر عمر با امیرعلی بلا
دوم مبارکا باشه ایشالا روزیه آقا امیرعلی دومادش کنی
سوم اگه خواهرونجا بلند کنه از بس که سنگینی
نه شوخی کردما جهته مزاح بید


عنوان قشنگیه!
ایشالا 30 سالگیش دومادش کنم!
!!!!
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 19:55
شما كه هنوز اينجاييد؟!!!


آره جمعه میریم
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 19:56
ميگم خوبه چيزي براي گفتن نداشتيا
جان من اين دوتا بچه عين همن.فقط علي به جاي كتك تف ميكردنمي دوني تو صورت كيا؟؟؟؟؟؟


نه بابا!شوخی میکنی.
چه باحال.فتوکپی همن
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 19:57
به ما نيومده از پيشرفت علم و تكنولوژي استفاده كنيم.همون تو خمره آب بذاريد بهتره
علي هنوزم هر كاري ميخواد بكنه دادميزنه ميگه
همههههه به منننننننننن نگاه كنييييييييييد
چه كنيم با اين شخصيت نمايشيشون؟


دخیخا.کچلمون کرده.آقا میخواد دهنشو باز کنه ما باید حتما نگاش کنیمو بعدم تشویق
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 19:59
عكسا هم مثل هميشه باحال بود
عنواتو بذار اميرعلي ماس ديگه


ماس یا ماست؟!
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 20:00
راستي يادم ميره بگم.آهنگ وبت اصلا به شخصيتت نميخوره
من كه احتمالا آهنگ ناري ناري رو بذارم رو وبم


جدی!بذار یه ذره رمانتیک باشیم.
تو ناری ناری اگه کدشو پیدا کردی به منم بده.
بری باخم خوبه ها!
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 21:01
آره باري باخو علي خيلي دوست داره


همه عاشقشن.امیره منم باهاش یه قری میده که نگووووو
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 21:02
به اين مدل نظر گذاشتن ميگن مدل نايسلي


آره منم از اون کپی کردم :دی
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 21:03
راستي ما هم يكشنبه ميريم كرج ايشاالله تا جمعه
اگه نايسل هم بگيم بره يه جايي جا تو ني ني وبلاگ خيلي وا ميشه ها
يه وقت نبينه اين نظرو نايسل؟خفم ميكنه


نایسل کجایی ؟دلم برات تنگ شده دختر
مامان علي خوشتيپ
24 خرداد 91 21:03
ميگم بيا جوانمردانه نظرامونو بالا ببريم.اينجوري حرام نيست؟


من به مرجع تقلیدم مراجعه کردم.گفته که در کار خیر حاجت هیچ استخاره ای نیست!
نایسل
25 خرداد 91 2:16
هه هه هه میبینم ویروسم داره همه رو میگیره


من که با ویروست کلی حال میکنم.
نایسل
25 خرداد 91 2:17
قربونت جفتتون حلالی جیگرم حلالت کردم


مرسی که اجازه صادر کردی
نایسل
25 خرداد 91 2:17



عاشقتم
بافق مظلوم
25 خرداد 91 7:46
عنوان :شاهکارهای امیرعلی جون http://www.niniweblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif



اینم قشنگه!
حسام
25 خرداد 91 9:53
وای امیرعلی غیرتی شدم
چرا عمه منو زدی؟؟؟؟؟؟


وای بد جورم زد!
شرمنده.بچه اس هنوز.تو رو خدا نزنیشا.
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حسام
25 خرداد 91 9:57
راستی میگم خواهر زهرا ما رو سر کار گذاشتیدا

قرار شد با بابای امیرعلی صحبت کنید چی شد
من بدجور عاشق شدما؟؟؟
:

گفتم که شما رضایت بدید ما خودمون به تفاهم میرسیم(فقط موندم چه جوری با کتکاش کنار بیام)!!!!!!!!


بابای امیرعلی از کتکای امیرعلی سیر شده.حرفی نداره.
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:00
اول سلام
اومدم رو کم کنی بعضی ها


من عاشق رو کم کنیم
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:01
بابا داشتم تاییدشون میکردم

یکم زود اومدی


عجله دارم خو...........
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:01
حالا جواب همشونو دادم .دوست داشتی برو بخون

یعنی دارم برای رفتن تشویقت میکنم هااااااا


خوندم همشونو
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:02
حالا برم پست رو بخونم .
یکی یکی جواب میدم


یعنی هنو نخوندی.دمت گرم من دیروز پست زدم
ای دل غافللللللللللللل
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:04
علیک سلام

خوبیم

تازه شدی عین خودم

این یعنی به قول مامان علی : مامان نمیدونم چی نوبره.........
اخه بچه گرسنه خوابیده؟؟؟؟
هر چند پریسا هم هنوز خوابه صبحونه هم نخورده


آفرین که خوبی.
سلام جیگر
من اگه مثه تو بودم که خیلی خوش به حالم بود
آره دیگه خوابیده
به جای مامانش رژیم میگیره
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:06
راستی نگفتی چشمت چشه؟
اولا" اثاث !!!!!!!
بعدش هم واااااااااای عروسی اون هم از نوع فامیل درجه 1 ........چه شود.......


میگرن دارم
به چشمم میزنه
آره عروسی آبجیمه.برا همین میخوام رژیم بگیرم خو
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:13
ما هم فردا میریم یه جایی .
با 3 تا ماشین........چه شود.
خیلی خوش میگذره

کلا" همه با تخه مغ پخته مشکل دارن

پریسا هم تازگی ها دست بزن پیدا کرده

بهتره اب سرکن رو خالی کنی

خب حالا برم اون طرف ببینم چه خبره


واسا ببینم.کجا میخوای بری.
راسی کجا میرین سفر؟
بیاین شیراز....
نه بابا از پریسا بعیده.اون دیگه چرا؟
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:17
همش همین 3 تا....

خودمو اماده کردم یه 10 - 20 تا عکس ببینم.




سوژه نیست واسه عکس گرفتن خو
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:18
قربون ژست گرفتنش
ماشالله آقا شده




چشمتون آقا میبینه
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:19
خب دیگه من برم.
مردم پشت در معطل هستن . جا بدم بقیه هم بیان

راستی چند تا شد؟ یادم رفت بشمارم.


فکر کنم خیلی شد
میشمارم آمارشو میدمت
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:21
یه چیز دیگه.
(الان میای بیرونم میکنی)

رزیم گرفتن هم مبارک . موفق باشی.
ما از اینجا تشویق میکنیم.

یه چیز ویگه میخواستم بگم یادم رفت.
دیگه راستکی دارم میرم.
جمعه خوش بگذره.
بوس بای

اهان یادم اومد.
من دیروز هم اومدم ولی هنوز پست نذاشته بودی. برا همین دیر شد


اوه مای گاد.راسی دارم فردا میرم شیراز حلالمون کن
تو اگه رفتی جایی حلالی!
مامان پریسا
25 خرداد 91 11:29
جایی که ما میریم سوغاتی موغاتی نداره.
بذار خبرم داغ بمونه برای پست شنبه


اوه مای گاد.راسی من میرم برمیگردم میخوام 100 تا کامنت تایید کنما
حسام
25 خرداد 91 11:35
حالا پس ما کی بیایم ؟؟؟؟؟

جوابتون بله است دیگه ی نه ؟؟؟

من موندم فقط به شما بگم مادر زن یا مادر شوهر


حالا نیاین بزار بریم خونه خودمون اونموقع.
حالا باید امیرم ببینه شاید پسند نکرد.خودش حرف اولو میزنه.
راس میگیا.حالا بعد از وصلت تصمیم میگیریم چی صدام کنی
حسام
25 خرداد 91 12:00
امیر که پسندیده
فقط اطرافیان مهم هستند که رای شو عوض نکنن شما مواظب باشینا

وای رنگ بافق رو با خون یکسان میکنم اگه امیرعلی بگه نه....


من که پسندیدم.
باید مُخ امیرو بزنی
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 91 12:00
سلام.خوبم.محمد خوبه.ساقی خوبه.مامانم خوبه.همه خوبیم.
تو هم با این نظرگذاشتنت.خوب همه رو یکجا مینوشتی!
داری میررررررررررررررررررررری
خوش بگذره
دلم برات تنگ میشه.


خوبه که همه خوبن.
مدل جدیده کامنت گذاشتنه.تو هم یاد بگیر خیلی باحاله.
آره فردا صبح میرم
مامان زهرا
25 خرداد 91 12:23
زهرا جون سلام

به قول سارا جون مامان علی کوچولو خوبه حرفی برای زدن نداری عزیزم
ما که کلی حرف داریم هیچ نمی تونیم بنویسیم وقت نداریم

بهر حال مثل همیشه بیست بود نه صد
امیر علی بزرگ مرد کوچک رااز طرف من ببوس


من کلا پر حرفم .
منم شبا مینویسم وقتی خوابن همه.
نظر لطفته جیگر
تو زهرا گلی رو ببوس
محمد
25 خرداد 91 12:29

سفر شیراز هم بهتون خوش بگذره


مرسی
خاله ي اميرعلي
25 خرداد 91 12:34
سلام عزيزم
وااي از دست اين وروجك شيطون بلا
بخدا انقد خندم گرفت راجب جريانه عمه حسام
مباركا باشه ايشالاه دوماديه اميرعلي جونم
عزيزم خدارو چه ديدي شايد خونتون رو تا عروسييه خاله امير تحويل دادن ايشالاه
راستي جريانه بافق مظلوم برنده شد چيه؟


بیچاره عمه حسام.
خدا از دهنت بشنوه.
عنوانو نمیدونسم چی بزارم .بافق مظلوم یه عنوان داد که نسبت به بقیه بهتر بود.اونو گذاشتم.حالا برای جایزه اش میخوام براش 10 تا کامنت بزار تو وبلاگش
خاله ي اميرعلي
25 خرداد 91 12:38
اميرعلي ما تخم مرغ رو شكل نيمرو دوست داره اصلن آبپز دوست نداره تو هم برا امير امتحان كن شايد نيمروشو دوست داشته باشه
كلا من با ديدن عكسهاي نيم وجبي حال ميكنم خيلي باحاله اين اميرعلي درست مث مامانش


امیر علی من چوری پوری دوست داره تخم مرغو.
کلا میخواد منو بندازه تو زحمت.
مامانش باحال تره
نایسل
25 خرداد 91 13:18
آخی عزیزممم
برات یه قالب خوشمل پسرونه میابم


زحمت نکش جیگر.میخوام امیرو ببر آتلیه بعد بدم یه قالب توپ براش درست کنن .مثه قالب وبلاگ دایناسور شناس تو لینکام هست
نایسل
25 خرداد 91 13:19
وای شیراز خوش بگذره عزیزم


مرسی.ایشالا
نایسل
25 خرداد 91 13:19
خوش به حالت عروسی داری


آره تازه عروسی آبجیم.چه شود.میخوام بترکونم
نایسل
25 خرداد 91 13:19
من یه گیجی ام که نگو


فکر نکنم از من بدتر باشی.
نایسل
25 خرداد 91 13:19
هی خواهررررر چقدر موش شیطونی داری وای


آتیش پارس
نایسل
25 خرداد 91 13:20
اونجا که گفتی تو گارک زده تو گوش کسی
از خنده مردم


جدی!حالا خوبی؟
خیلی خجالت کشیدم
نایسل
25 خرداد 91 13:20
ای زرنگ خاله دکمه یخچالم بلد شدی هیچی از دستتت قفل نمیشه باهوشششش


تازه وقتی آبشو برداشت دوباره قفل میکنه که کسی آب برنداره
نایسل
25 خرداد 91 13:20
هنوز حوصله نداشتنی نه


چرا حوصلم اومد
خاله ي اميرعلي
25 خرداد 91 17:34
سلااااااااااام خانومي
خوش بحالتون عازم سفريد
سفرتون بي خطر ايشالاه
ببوووووووووووووووس اين قندعسل خاله رو
راستي برم تو وبلاگ بافق مظلوم كامنت بذارم برا جايزش؟


مرسی گلم.آره عازمیم.
دوست داری برو
مامان ریحان عسلی
25 خرداد 91 17:37
سلام
اصلاح میکنم خط سوم کامنتمو که : اگه خواهرت بتونه از اونجا بلندت کنه از بس که سنگینی
جریانه مدیریت وبلاگ و 10 تا کامنت چی بیده زهرا جون ؟
اینم واسه واکسن که گفتی چرا ریحانه و ...
شاید چون دو تاشون ترکن اثر نکرده ریحانه که قوربونش برم در رگه ست


ایول بابا.پسر منم زنداییش ترکه خو
آهان احتمالا به خاطره وزنه.اما آبجیم از من چاق تره ها.با اینکه از من 6 سال کوچیکتره
هیچی بابا.عنوان برا پستم نداشتم بزارم اونم یه عنوان دادو من گذاشتم.برا جایزش هم گفتم 10 تا کامنت میزارم برش
خاله ي اميرعلي
25 خرداد 91 17:39
رفتم كامنت گذاشتم


ایول بابا.زرنگ
خاله ي اميرعلي
25 خرداد 91 17:52
سلام مجدد
بافق مظلوم سلام رساندند و گفتن كه :
به مامان امیرعلی بگید که رستوران شرزه و رستوران هفت خوان یادشون نره حتما تشریف ببرن


تو شیرازه اینا آیا؟
آشنا دارن مجانی سرویس میدن؟آیا؟
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 17:58
منم اسم رستوران 7خان روفهميدم.ساندويچ 110هم خوبه
راستي يه بلوار به اسممونه.تو خصوصي ميذارم
تو پستم جاهاي ديگه هم معرفي كردم ولي فردا ميذارم كه نيستي
مامان پريسا ميخواد رويه كيو كم كنه.هااااااااااااااااااان؟


ایول رو کم کنیاتونو بیارین اینجا.
ایول اومدم خصوصی
ای بابا من که نیسم
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 17:58
امير علي خوابه؟


نه بابا.با باباش رفته اسب ببینه
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 17:58
يادم رفت بگم اس ام است رسيد


کدومش؟من که خیلی میدم
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 17:59
خوشم مياد تو كامنتات همه از من اسم بردن


مشهوری دیگه.چیکارت کنیم
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 17:59
راستي حسام هم برام نظر گذاشته.پاي تو حسابش ميكنم


حسام پسر به اون خوبی
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 18:00
به بافق مظلوم تبريك ميگم.


آره منم تبریک میگم
مامان ریحان عسلی
25 خرداد 91 18:02
میگم تو الان نباید بار و بندیلتو ببندی پای نت چیکار میکنی


میخوام برم ولی همش کامنت جدید میاد.منم نشستم تایید میکنم دیگه
مامان امیرحسین و امیر علی
25 خرداد 91 18:20
سلام دوستم...حالا حرفی نداشتی این شد؟؟!!
چه خوب که پسرت تا صبح راحت میخوابه...منم خواب راحت میخوام
راستی شیرازم خوش بگذره....وقتی تو نتی واسه ما کمیابی..مسافرت که بری دیگه هیچی
بازم میگم خوش بگذره.


مثه خودم خوش خوابه.
فدات شم سعی میکنم بیشتر بهت سر بزنم.
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 20:08
واي يادم رفت خصوصيو بذارم.آخه عجله داشتم برم آرايشگاه


اوه مای گاد.
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 20:09
آهنگاي وبت مشكوك ميزنه ها



چرا زیادی عشقولانس.
چجوریه تو از خودت عشق در وکنی من نکنم
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 20:10
ميگم نايسل اگه حلالمونم نميكرد اشكال نداشتا
مطمئنم گوشتش خوردن داره


عجب گوشتیه
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 20:24
خصوصيتو چك كن
مامان علي خوشتيپ
25 خرداد 91 20:42
به خدا فرستادم


پ کو؟
مامان محمد و ساقی
25 خرداد 91 21:48
سلام.فقط خواستم بگم خوش بگذره.
زود بیا.باشه.


قربونت.
سعی میکنیم
مامان رها
30 خرداد 91 19:32
سلام خاله قربونت بشم خرگوشی رو از کجا پیدا کردی تونستی ازش جداش کنی یا گریه می کرد و کلی یاد گذشته کرده بود
مامان رها
30 خرداد 91 19:32
قربون اون ژستات برم خاله
بابااحمد
22 آذر 91 10:03
خیلی خوشحال شدم امیدوارم همراه بلوغ جسمی روی بلوغ فکری امیر علی کار شود تنها به فکر درس خواندن خودت خدای ناکرده باعث نشود ازعزیز دلت غافل شوی


نه پدر جان.این چه حرفیست.من و غفلت؟؟