امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

یه پُست اساسی بعد از چند روز غیبت!(همیشه به آخر هر پُست سر بزنید، چون ممکنه چیزی رو از دست بدید!)

1391/3/2 11:09
2,419 بازدید
اشتراک گذاری

شکلکهای جالب آروین

سلام رفقا.چطور مطورین؟خوبین خوشین؟چه خبرا؟

 

بهتون گفته بودم که خیلی تنبلم،یادتونه کهنیشخندتصمیم گرفتم هر 10-15 روز پُست جدید بزارم.

 

خوب حالا برم سر اصل مطلبه که امیر آقا واسه خودش آتیش پاره ای شده وحشتناک.

اعضای بدنتو کامل بلدی.حتی لباس و کلاه و جوراب و کفش و آستین و یقه و عینک رو هم بلدی.


از بس ازش پرسیدیم این چیه اون چیه؟اونم یاد گرفته و از ما میپرسه .اگه اشتباه جوابش بدیم دوباره میپرسه اگرم دوباره اشتباه باشه خودش جواب درستش رو میده.

 

کارهایی رو که از تی وی میبینه یا از خودمون میبینه دقیق انجام میده

               

دیگه به ترانه حَسنی علاقه نداری.عاشق سی دی مرزبان نامه ترانه شتر کلک ،بار نمک شدی.میری پیش تی وی و میگی اُتل تا برات بزارم.

    

کارتای تصویری حیوونات رو میاری پیش من و ازم میپرسی این چیه ،وقتی هم که ذوق زده میشی میگی چی چیه؟البته موقع هایی که من خیلی تشویقت میکنم.

       

سلام کردن هم خوب بلد شدی میگی نَلام .با یه آهنگ ناز میگی که آدم هوس میکنه بخورتتخوشمزه

 

اکثر شبا میریم پارک فرمونداری،اونجا کلی بدی میکنی وقتی از سرسره میای پایین دنبال پله میگردی تا بری بالا و میگی پیله. خاک بازی هم  میکنی و میپاشی سمت بچه ها .این کارو از یه پسره یاد گرفتی.

موقعی که خونه خودمونیم و حوصله ات سر میره میگی بالا یعنی بریم بالا خونه مامان بزرگ .بالا اگه چیزی دستت باشه که مربوط به آشپزخونه باشه میگی بالا یعنی بزار رو اُپن.

           

اینقد قد کشیدی ماشالا که دیگه دستت به آبخوری یخچال مامان بزرگ اینا میرسه.خودت آب میریزی برا خودت .وقتی آبت رو خوردی میریزیش پای یخچال و میگی آبو ییخ یعنی آب ریخت .میپرسم کی ریخت تو هم سریع خودتو نشون میدی و میگی اَیی یعنی امیر.اگرم لیوان شیشه ای باشه میندازیش و میشکونیش بعد میگی نیس

اسم اکثر اشیاء تو اطاق رو میدونی مثه مبل و فرش و تی وی و پرده و ...

         

میگیمش ترانه شاد بخونه برامون تولد تولد میخونه.به ما هم میگه دست بزنیم.

   

بهش میگم روضه بخونه باباییا با سوز و آه میخونه و مجبورمون میکنه سینه بزنیم یا بزنیم به پامون.حواسشم به هممون هست که یدفعه سینه زدن یادمون نره.

 

وقتی بهش میگم بیا اینو بخور چشاشو میبنده و سرش رو باز تکون میده یعنی نمیخوام.

ماچبقیه اش تو ادامه مطلبهماچ

    

وقتی یکی کار مسخره ای میکنه مثلا باباش جو گیر میشه و ترانه میخونه یا کارای دیگه.برمیگردی بهم میگی مامان ،بابا یعنی مامان بابا رو نگاه کن

زیباساز

همین که اسم سی دی میبرم میدوی و متکا برمیداری و میزاری جلوی تی وی و میخوابی تا برات سی دی بزارم.خوشم میاد فاصله ات با تی وی رو هم رعایت میکنی.

زیبا

سالاد سازی که عاشقش بودی رو شکوندی .مامان بزرگ گفت بنویسم تا اینو بدونی

زیبا

وقتی بهش یه چیزی میدم که بخوره اونم تند تند میزاره تو دهنش ،بهش میگم بزار دهنت خالی بشه بعد بهت میدم دوباره.اونم دهنش رو باز میکنه و میگه یَم یَم یعنی تند تند خوردم.

زیبا     

هفته پیش رفته بودیم مزرعه بابا بزرگ .اونجا مامان بزرگ داشت رو آتیش ماکارونی میپخت برای سالاد ماکارونی.که شما با یه نشونه گیری دقیق یه تیکه کلوخ بزرگ رو انداختی تو قابلمه.

زیبا

دیروز هم رفتیم یزد برای پُرسه مادر زن دایی بابایی.شب خونه دایی اینا موندیم .صبح هم رفتیم بازار ستاره برا خرید که برا شما دو تا سی دی خاله ستاره گرفتیم .به علت علاقه شدیدت به ترانه هاش.

زیبا     

دیروز تو اطاق پروِ یه مانتو فروشی تصمیم گرفتم رژیم بگیرم اساسی.میخواسم همونجا بلند بلند به خودم فحش بدم.نیشخنداز امروز شروع شد رژیمم.

زیبا 

نماز خونه قهاری شدی .حتی بعد از نمازت با ناخنات تسبیح هم میخونی.

     زیبا

حالا که بزرگتر شدی.اسباب بازیات که کوچولو ان رو میکنی تو بینیت.باید همشونو جمع کنم سر فرصت

زیبا  

فرهنگ لغت امیر علی:

کشک:کَکش     سوسک:اُس     شکلات:اُکلات     میمون:مونی     باقالی:باقالی با تشدید رو ق

چاقو:گاگو     زهرا:زَوا     سلام:نَلام یا نَنام     درخت:دییَخ     پنکه:پَنکی     چراغ:چیراق     یالله     ای بابا

زندایی:نَندایی     باتری:باتی    

 زیبا

یادآور نوشت:(بعضی وقتا بعضی آدما که خیلی دوسشون داری که خیلی بهت نزدیکن که از یه خونین ،اینقد دلت رو میشکونن با حرفاشون که بغض هر لحظه ممکنه خفت کنه.اما نباید به دل گرفت فقط باید مثه همیشه از کنارش بیخیال گذشت .به خودم افتخار میکنم که آدم کینه ای نیسم)

  زیبا


شکلکهای جالب و متنوع آروین

بیسکویت تو دهنشه .خودشو به چه روزی در آورده.

شکلکهای جالب و متنوع آروین

.: امیر علی جان تا این لحظه ، 1 سال و 9 ماه و 19 روز و 18 ساعت و 49 دقیقه و 5 ثانیه سن دارد :.

شکلکهای جالب و متنوع آروین

 خدا رو شکر از دیروز ساعت 3 پروژه از شیر گرفتن امیر علی شروع شده دوباره.ایندفعه داره با موفقیت پیش میره.

شکلکهای جالب و متنوع آروین

دیروز اومد پیشم خوابید و گفت مَه منم بسیار بیخیال اومدم مَهش بدم که با چسب برقای مشکی رو به رو شد.بچم زهر ترک شد و خودش سریع ازم فاصله گرفت.دلم براش سوخت.

شکلکهای جالب و متنوع آروین

از اونموقع تا حالا یه بارم سراغش رو نگرفته.تا ساعت 2 نیمه شب هم بیدار بود.بردمش تو اطاقش و با کتاباش سرگرمش کردم .بعد هم با فیلمای موبایلم.تا اینکه بلاخره خوابید.تا الانم خوشبختانه خوابه و برای شیر بیدار نشده.اگرم بیدار شه بهش آب میدمنیشخند

شکلکهای جالب و متنوع آروین      

برعکس پروژه از شیر گرفتن ،رژیم خودم 3-4 ساعت بیشتر دووم نیاورد و گشنه ام شد.اما من بیخیال این موضوع نیسم.امروز میرم دکتر تغذیه برای یه رژیم درست و حسابی.لیست غذاهایی رو که درست میکنم رو نوشتم فقط باید بدم به دکتر.

شکلکهای جالب و متنوع آروین

پسرم خیلی مرده .برعکسه مامانش که زنهنیشخنداز نوعه بی ارادهدل شکسته

شکلکهای جالب و متنوع آروین

یه سوال نوشت:

ما تو خونمون خیلی پشه داریم.میخوام بدون شما هیچ راه حلی ندارین برای از بین بردنشون.من شبا موقع خواب پیف پاف میزنم،ولی صبح الطلوع دوباره روز از نو روزی از نو.اگه راهی دارین بگین لفطا ثواب میکنید به مولازبان

شکلکهای جالب و متنوع آروین


شکلکهای جالب آروین      

خیلی آقایی ،فکر نمیکردم اینقد بزرگ شده باشی،پسرِ قهرمانم.

شکلکهای جالب آروین

شب دوم هم با موفقیت کامل گذشت ساعت 2 همه با هم خوابیدیم تا صبح ساعت 10 صداتم در نیومد حتی برای آب خوردن.همه میگفتن باید راهش ببری تا بخوابه ولی تو مثه آدم بزرگا خوابیدی .کاملا مستقل

شکلکهای جالب آروین

تو پارک یا خیابون هر پسر بچه 10-12 ساله میبینی میگی علی

شکلکهای جالب آروین  

ملخ:مَمَخ     پَتو:پَپتو

شکلکهای جالب آروین 

عاشق حافظه ات هستم،هر وقت کلم یا کاهو میبینی میگی اَرگوش

شکلکهای جالب آروین    

دیروز داشتم به بابایی میگفتم برام پول بزار میخوام برم دکتر تغذیه شما هم سریع دستتو کردی تو دهنت و بعد هم تو گوشت و به بابایی اشاره میکردی و میگفتی دُکُ.آخه اسفند ماه همراه بابایی رفته بودی دکتر برای سرما خوردگیت و هنوز یادت بود


 

 

 

.: امیر علی جان تا این لحظه ، 1 سال و 9 ماه و 24 روز و 3 ساعت و 29 دقیقه و 48 ثانیه سن دارد :.

اینم یه عکس تو امامزاده شب رغایب.


جاتون خالی دیگه حسابی به جای همتون شیرینی و پشمک و میوه خوردیم .این شب رغایب عجب شبیه ها.خدا همه رفتگان رو بیامرزه.دمشون گرمنیشخند


امیر آقا با پدر بزرگش رفت سمت مردونه برای نماز بعد دیگه همونجا موند برای دعای کمیل .بابام میگفت اولش خیلی پسر آقایی بوده ولی آخر سر یه سیب زده به کله یه پسره.الهی بگردم الان چقد تو دلش فحش داده به امیرنیشخند


بعضی وقتا هوس مَه میکنه ولی میگمت اوف شده و شما هم بیخیال میشی و با غذا شکمتو سیر میکنم.


تو حرف زدن بسیار حرفه ای شدی دیگه.زن عمو رو هم یاد گرفتی.

وقتی از پرشین تون تبلیغ باب اسفنجی رو نشون میده تو دور خودت میچرخی و میگی بَدی یعنی همون باب اسفنجینیشخند


دیشب هم خونه بی بی ا همون مادر شوهر گرام روضه بود و شما اولش زیاد حال نداشتی چون بد خواب شده بودی.ولی وقتی بچه ها میخواستن تلویزیون ببینن تلافی کردی و جلوی تی وی همش بلند بلند ترانه میخوندی و هی صدای علی میزدی چون جلوی تی وی خوابش برده بود.نیشخند


مامان و بابا بزرگ هم 1 ساعت پیش رفتن تهران.خوش به سعادتشوننیشخند

راسی مامان علی اگه میخوای بری شیراز حالا نرو صبر کن 23 -24 برو .چون ما هم اونموقع میایم.همو ببینیممژه

کچلم کردی تو این چند روز که مَه نمیخوری مجبورم هر چی میگیو گوش کنمو هیچی نگم.اسباب بازیای باتری خورت رو از اطاقت آوردی و هی مجبورم میکنی باتری بزارم توشون.از اونجایی که باتریها خیلی کار کردن و دیگه بیچاره ها رَمَق ندارن.باید بهت بفهمونم که شارژ ندارن.کچل شدم ببینکلافه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (76)

مامان خورشيد
2 خرداد 91 11:49
عزيزم چه بامزه است اين گل پسر. كلي شيطون شده. الهي از هر لحظه بزرگ شدنش لذت ببريد.


مرسی عزیزم
دختر خاله
2 خرداد 91 12:13
عزیزم اتاق پرو نه پروف
کدوم همخونت دلتو شکونده؟؟


جدی نمیدونستم پروِ.
نمیشه گفت
مامان پریسا
2 خرداد 91 12:40
وای چه گل پسری

ماشالله هزار ماشالله. مامانی بعد از نوشتن پست کمی هم اسپند دود کن و صدقه بده.

حالا تصمیمت جدیه یا بعد از چند روز یادت میره. میدونی که ادمها فراموش کارن.



از من بعید نیست شاید فردا پس فردا بیخیال تصمیمم بشم.میشناسی که منوو.من 100 بار تصمیم میگیرمو بعد میزنم زیرش
مهین
2 خرداد 91 12:45
سلام عزیزم
وای این امیر کوچولو چقدر بلا شده!!
دوست دارم بغلش کنم ببوسمش!!!
راستی عکس هم ازش بگذار


سلام مهین جون از این ورا.حتما میزارم
مامان زهره
2 خرداد 91 13:00
خب خدا را شكر كه امير علي وروجك شده اونم وحشتناك


ووروجک بود.ووروجک تر شده
مامان ساقی و محمد
2 خرداد 91 13:13
سلام.خوبی عزیزم.امیرم چطوره.وقتی نبودی انگاری یه چیز بزرگ رو از دست داده بودم.خیلی بهت عادت کردم.
این امیر هم تو این مدت چه کارهایی یاد گرفته.خیلی بامزه است.خیلی دوسش دارم.
آخه چرا باید یکی دل تو نازنین رو بشکنه!؟


عزیزمی.منم دلم برات تنگ شده بود.من که بودم فقط پُست نذاشته بودم.شکونده و داغون کرده .ولی من به دل نگرفتم
مامان متین
2 خرداد 91 13:15
فکر کنم.چه هر روز ، چه هر 10 -15 روز یه بار هم که بنویسی .ماشالله امیرم اینقدره شیرین کاری داره که پستات پر پرو پیمون میشه. ماشالله هزار ماشالله.


آره دیگه هر روزم پُست بزارم بازم یه عالمه چیزی دارم برای نوشتن
زن دایی عصمت
2 خرداد 91 13:42
خدا این امیر علی را برات نگه داره و مثل این امیر علی دو سه تا دیگه خدا قسمتت کنه


مرسی عزیزم.نه تو رو خدا این چه دعایی که کردی.امیرعلی همین یه دونش بسه
مناء
2 خرداد 91 15:49
....ღ♥ღ
..ღ♥ღ
..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ
.......................ღ♥ღ
...........ღ♥ღ...ღ♥ღ
...........ღ♥ღ
...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ
...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ
....................................................ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..............................@@................

چه خوبب که شیطون و وروجکه من دوسش دارم


ما هم شما رو دوست داریم!
خاله جون
2 خرداد 91 16:49
سلام امیر علی شیطون این ها هم برای امیر علی شیطون


مرسی خاله جون*
مامان پریسا
2 خرداد 91 17:23
پس سوال شما اون بود..... خب اگر مثل مورد شما بود که مشخص میشه چون قبلا" ازش اسم داشتی. ولی اگر کلا" اسم نداشت بله باید بره میدریت. ممنون برای کمکت.
آجی مهدیه
2 خرداد 91 17:32
قدیما میگفتن بچه حلالزاده به داییش میره
اما امیرعلی ما به مامیش میره


ازکدوم نظر؟من و داداشم فتوکپی همیما!
مامان ریحان عسلی
2 خرداد 91 20:20
سلام
ماشالا هزار ماشالا خدا براتون نگه داره
پس چرا از شیر نگرفتیش؟
حالا چرا دیر به دیر آپ میکنی؟


از امروز ظهر شروع کردم برا از شیر گرفتنش با چسب برق مشکی
نمیدونم حس و حال دیگه ندارم مثه اون موقع ها
مامان ریحان عسلی
2 خرداد 91 20:58
کد بنرتم برام بذار


اگه بری تو همون وبلاگ طراحی بنر .میتونی کد بنر امیرعلی رو برداری
عمو روحانی
2 خرداد 91 21:50
سلام. ممنون از ابراز محبتتون . نی نی رو ببوسید


مرسی اومدین
مامان رها
2 خرداد 91 22:52
قربون این پسملی گلمون بشیم که تو این مدت که نبوده چقده بزرگ شده و بلبل
خاله به قربونش بشم
دلمون پوکید از بس اومدیم و نبودید
خوش اومدید


مرسی خاله مهربون
مامان ریحان عسلی
3 خرداد 91 0:32
عزیزم رفتم توی طراحی بنر اما پیداش نکردم
حالا چرا با چسب برق مشکی؟


مگه میشه؟!
نه که حرفه بابای امیرعلی برقه.ما هم گفتیم از یه روش برقی استفاده کنیم!
مامان علي خوشتيپ
3 خرداد 91 2:59
عزيزمممممممممم چقدر شيرين شده.كاش ميتونستم از نزديك ببينمت امير علي جونم
منم مثل تو تصميم گرفتم رژيم بگيرم.خيلي بي ريخت شدم.البته چندروز پيش يه مهموني زنونه داشتيم اينقدرررررررررر همه ازم تعريف كردنميگفتن نميخواد لاغر شيولي از خواهرم ميترسم.داره دوشنبه مياد اهواز.اگه ببينتم ....
كي دلتو شكونده؟خيلي خوبه كه كينه اي نيستي .مثل خودميا.من روز ده بار دلمو ميشكونن ولي اينقدر پوست كلفتممممممم.از بس حسودن.خوبه محل نميزاي .خلاصه بدخواه مدخواه داشتي بچه هاي جنوب هستنااااا
ميگم عكساي علي رو ديدي؟
نظرت تريپ مامان امير حسين بودا


دیروز اومدم هم از شیر گرفتن امیرو شروع کنم هم رژیممو.از شیر گرفتن تا حالا خوب پیش رفته ولی رژیم با بن بست رو به رو شد.گشنه ام شد.تازه بادمجون سرخ شده که توش یه مَن روغنه هم خوردم.
بیا با هم شروع کنیم رژیمو من قراره امروز برم دکتر برای گرفتن رژیم درست و حسابی.
عکساش معرکه بود .مثه خودش 20 بودن.کدوم نظرمو میگی؟یعنی میگی من تقلب کردم؟آیا...
مامان علي خوشتيپ
3 خرداد 91 3:00
ميگم خوبه دير به دير نظر ميذاريا.اينجوري به آرزوت ميرسي(بالا رفتن آمار نظرات هر پست)


دیر دوزاریم افتاد.اگه میدونستم از همون اول کمتر پُست میزاشتم.خیلی خَشه کامنت خیلی باشه.(خشه=خوبه)
شوخی
3 خرداد 91 7:18
به نظر می رسه اکثر این نظرات را یکی دو نفر میدن چراکه ساعات نظر دهی خیلی نزدیک به هم است





خوب چنتا دوست خیلی صمیمی دارم.معلومه که اونا برام پیام میزارن.تازه من آی پی تمام اونایی که برام نظر میزارنرو دارم.حتی شما!
محمد
3 خرداد 91 8:25
حلول ماه رجب بر شما وخانواده محترمتان مبارک باد
از شیر گرفتن امیر علی مبارک
حتما رژیم بگیرید
قسم به کدوم مولا دادید ؟
(راه حل : میتونید شب تا شب چند سی سی خون از آقای کریمیان بگیرید بریزید تو بشقاب و بذارید یه کناری دیگه پشه ها کاری به شما و امیر ندارن


جدی .حالا چجوری ازش خون بگیرم؟با آمپول که میترسم
مامان پریسا
3 خرداد 91 10:17
ناراحت نباش گلم. امشب اپ میکنم

چرا به جا اب بهش شیر پاکتی نمیدی. هم مه قطع شد هم شیر........
گناه داره بچمون
برای پشه ها هم خب از توری برای جلو در و پنجره استفاده کن.


یاید بگم شیر بخره.
پنجره ها توری داره .اما در نداره باید یه کاریش کنم
مامان ریحان عسلی
3 خرداد 91 11:00
سلام
پنجرهاتون رو توری بزنید


ما اصلا پنجره باز نمیزاریم.
ویدئوپائیز
3 خرداد 91 11:32
چقدر زود بزرگ شدیم! انگار همین دیروز بود…. اما همه سهم ما از آن روزهای خیلی دیروزتر فقط تعریف پدر و مادر و دائی و عمه و خاله است ، شاید هم چند تائی عکس رنگ و رو رفته و گاهی تا خورده که باید از بین خطهای شکست عکس ، لبخندی را از روی عکسی که لای آلبوم قدیمی و سنگین ، اسیر حصار روکش پلاستیکی شده تشخیص بدهیم. شاید اگر همان دوربینهای فکستنی ( همان فکسنی) نبود باید یکی نقاشیمان را میکشید تا امروز ببینیم که چه شکلی بودیم . صد البت که اگر نقاش ماهری بود ، پول دستمزدش را همه کس نداشت و اگر ماهر نبود تشخیص صورت واقعی چه سخت.شاید تعریف دیگران و تصور خودمان بیشتر اثر گذار بود تا تشخیص از روی نقاشی یک نقاش نابلد. اما خوش به حال بچه های امروز که دوربینها اگر چه برای سی سال بعد فکستنی اند اما باز هم بهتر از عکسهای ماست. خوش به حال بچه های امروز که اگر بعدها میبینند ، دستکم به اندازه ای که میخواهند نمای صورتشان را بزرگ میکنند تا حتی ریزه کاری های خلقت خدا را انگار که همین حالا جلویشان نشسته ببینند. آخ که چه میکند این تکنولوژی. با نوشته های بالا میخواستم یادآوری کنم که اگر الآن هم ما برای بچه ها این کار رو نکنیم اونها بعدا همین حس رو خواهند داشت. البته یکی از راههائی که تازه در حال انجامش هستیم در همین زمینه است. ساخت فیلمهای کوتاه از عکسهای زیبا. برای دست گرمی بد نیست سری به این سایت بزنید و اگر ایده ای داشتید بگید تا براتون انجام بشه و یا حتی میتونید به ما اعتماد کنید و از ایده های خود ما استفاده کنید. fallvideo.viablog.ir
الهه مامان یسنا
3 خرداد 91 22:55
مبارک باشه از شیر گرفتن پسری!!! ولی مامان بچه گناه داشته چسب سیاه!!!!!!!!!!! حداقل بدمزه اش میکردی اینقدر نترسه


قبلا با استامینوفن امتحان کردم ولی فایده نداشت.اینجوری بهتر بود دیگه حتی یادشم نمیاد
مامان علي خوشتيپ
3 خرداد 91 23:31
فرا رسيدن ماه رجب رو به شما هم تبريك ميگم.فردا شب شب آرزوهاس:
خدایا به حق این شب عزیز همه رو به آرزوهاشون برسون.
خدایا ما را آن ده که آن به.
خدایا شیرینی بخشش و محبتت را به ما بچشان.
اگه تو اون شب دلتون به جايي پركشيد ما رو


مبارک
خاله جون
4 خرداد 91 0:09
اغاز فصل عبادت و نوشیدن از نهر گوارای رجب و در آویختن در شاخه طوبای شعبان و ریاضت در ریاض رمضان و گلچیدن در بهار قرآن مبارک باد. التماس دعا
محمد
4 خرداد 91 8:13
سلام و صبحتون به خیر وشادی مگه مرض دارم وقتی اسمی بنام محمد دارم به نام مامان پریسا برای کسی کامنت بذارم . من نبودم
آجی مهدیه
4 خرداد 91 10:13
خووووووووودا یه خطر رو از بیخ گوشم رد کرد
حالا حدس بزن چی بوده؟؟؟؟
راه حل وقعنی میگمه
یه بطری نوشابه خانواده ور میداری از قسمت نشون سرش جدا میکنی توی بدنه ش آب و قند میریزی و کاملا حلش میکنی هر چی غلیط تر باشه بیتره
بعد سر بطری رو وارونه شکل یه قیف میزاری توی تنه ش
مطمئنء کارسازه , برا مگسای خونه ما خفن ناک جواب داده


خطر یا شانس؟!
همین کارو کردم به درد مگسا میخوره نه پشه ها.آخه فقط مگسا عاشقه شیرینی ان.باید به جای آب شکر خون ریخت تو قوطی.
آجی مهدیه
4 خرداد 91 11:15
_____████ ____________ _____██████ ___________ ____████████__________ ▌ ___███____███_________ █ ___██_______██__________▌ __███________█__________▌ __▌●█________█_________█ __███_______ █_________█ ___██_______█________██ ____________██_______██__▌ ____█______██______███_ █ _____▌_____██_____████_█ __________███___█████_█_█ ________███__██████__█_█ ______███__████____██_█ _____███_█████_████_█ ____████_██████_███_█__▌ ___████_█ █__███ _█__██_▌ __█████_████_▌_█_███_▌ _█████_██___██___██_█ _█████_███████_███__█__██ _███_▌███___██____██_███ _███_▌█████___███__█__█ _████_▌▌___█__█_██████ __██████_████__▌_████ ___█████_____████████ ._=--███████████████ _=--=_-████████████ =--_=-_=-█████████ ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~- .*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~- *•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸. خطــــــــــــــــــر نیدونم والا
بابای ملیسا
4 خرداد 91 11:39
سلام . بازم مثل همیشه وبلاگتون زیبا و قشنگ به روز شده . ملیسا خانم منتظر شماست تا عکسهای جدیدش رو ببینید و با گذاشتن نظر خودتون هر چند کوتاه خوشحالش کنید . منتظرتون هستیم .


حتما
مامان زینب
4 خرداد 91 13:50
همه ی پستت با حال بود ولی از همه بیشتر میدونی چی بهم چسبید؟؟؟؟
تصمیمی در اتاق پرو!!!!!!


تصمیمم فقط یه روز دووم آورد.فعلا قضیه منتفیه.تا برم دکتر
آجی مهدیه
4 خرداد 91 17:59
خصوصی
مامان ساقی و محمد
4 خرداد 91 22:15
سلام.خوبی؟امیدوارم تو هر دوتا پروژه موفق باشی گلم.
راستی ما تابستونها از این قرص ها تو برق میزاریم تو اتاق محمد.لطفا" دم غروب در و پنجره ها رو ببند پشه نیاد.از پشه بند هم استفاده کن.توش بشین و به پشه ها بخند.


مرسی باید برم یزد بخرم پشه بند
مامان رها
5 خرداد 91 9:17
عزیز دلمه ببین چجوری کاکایو خورده و همه صورتش کاکا هستش
مامان رها
5 خرداد 91 9:21
سلام عزیز دلم
خوبی خوشی امیرم خوبه ببوسش از طرف من
راستش بابت پشه ها قرص پشه بگیر برای شب و بزار تو برق تا صبح راحتی ولی برای روز هم که همه جا رو توری بزن و یه نوع سمه دور پنجره هات بزن دیگه تو نمیان همون جا میمیرن
اینم اسم سمه فقط خیلی خطرناکه مواظب امیر باش اون نزدیکیا نباشه
مایع حشره کش کامن تا 2 ماه تاثیر داره
common مثل شیشه شود می مونه ظرفش ولی سیاهه


مرسی برای راهنمایی
آجی مهدیه
5 خرداد 91 14:36
خاک وچووووووووووووووکم این خصوصی من چرا عمومی شده مامان امیرعلی؟؟؟
بدو برو پاکش کن دِهَـــــــــــــــه

در ضمن مرسی دوس جونی زیادی بهم لطف کردی رو دل کردم


هی وای من جدی میگی!الان پاکش میکنم.
عرق نعنا بخور !
ف
6 خرداد 91 10:07
بعد از مدتها دل زدم به خانمي و از دستورتون تراميسو رو درست كردم عالي بود ممنون


ایول.خیلی خوشمزه است .من که عاشقشم
محمد
6 خرداد 91 10:17
مامان پریسا
6 خرداد 91 10:47
سلام
یه سوال
چی شده که به این فکر افتادی؟؟؟؟؟؟؟
اخه من چیزی نگفتم که کسی به این نتیجه برسه
نکنه برا خودت خبریه؟


آخه تو پاسخ کامنتم نوشته بودی پس چجوری 9 ماه طاقت آوردی.از اینجا حدس زدم
مامان علی خوشتیپ
6 خرداد 91 10:49
چی چی حاملس؟
بابا تولد وبشونه...
میگم دیروز دکتر تغذیم که دوسال پیش میرفتم پیشش زنگ زده میگه بیا مجانی چکت کنم...
آخه دوسال پیش خیلی خوب وزن کم کرده بودم...
ولی الان روم نیست الان برم پیششگفتی دکتر تغذیه یادم افتاد دوباره


جدی؟!
منو باش میخواسم شایعه کنم یه ذره بخندیم.
من امشب دیگه حتمی میرم دکتر.
تصمیمم جدیه جدیه.ویزیته مجانی.حیفه برو
مامان سامان
6 خرداد 91 11:33
قربونت بره خاله که اینقدر باهوشی ومثل مامانت نشدیدرکنار رژیمت بیا بریم کلاس ورزش وایروبیک من از فردا میرم میای خبرم کن اینم برای امیر علی


دستت درد نکنه خیلی لطف داریا.چشم نخوری یهو.از کلاس ایروبیک بدم میاد وحشتناک.میرم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟آب درمانی بعد یه سانسم عمومی میمونم که شنا کنم اساسی.فکر کنم تاثیرش بیشتره.
مامان شاهزاده ها
6 خرداد 91 13:22
سلام
ای پسره شیطون وروجک.
هم امیر علی جون هم مامانش همیشه موفق باشید.عکسشم قشنگ بود پسری.
راستی مامانی منو یادت میاد ...فکر نمیکنم.!!!


آره مگه میشه
مامان شاهزاده ها
6 خرداد 91 13:38
عزیزم یه راه حل خوب برای پشه ......
برو عطاری یه پودر با اب مخلوط میکنی بعد میریزید تو فاضلابهای خونه یعنی برای ما رفتنو 2 ساله نیومدن.بگید پودر حشره کش میخوایم .فوق العادست دوستم
امیدوارم هیچ وقت هیچ کس دل کسیرو نشکنه اونم همخونشو


جدی حتما میرم عطاری.مرسی
مامان ریحان عسلی
6 خرداد 91 13:54
سلام خصوصی
مامان علی خوشتیپ
6 خرداد 91 13:55
نه اینکه من خیلی پاستوریزم.دیر میگیرم
چه عجب یه بار آدرس درست گذاشتی


چیکارت کنم دیگه.از راه به در نمیشی.مثبتی دیگه
من که خیلی وقته آدرسمو درست کردم
مامان سامان
6 خرداد 91 15:10
oKKKKKK هر جور راحتی
مامان پریسا
6 خرداد 91 18:18
ماشالله به هوشت
مامان ساقی و محمد
6 خرداد 91 19:50
سلام.چطوری؟چه میکنی با پشه ها.پشه بند خریدی؟راستی من خیاط نیستم فقط یه دوره ی کوچیک یاد گرفتم.از حمایتت نسبت به محمد ممنونم.


فعلا که خوبیم.
میسوزیمو میسازیم با پشه ها.یه جورایی هم خونه امونن بیچاره ها.
خواهش.محمد آقا تاج سر ماست
حسام
7 خرداد 91 11:37
سلام همشهری عزیز
از بس من امیر علی رو دوست دارم و مثل یه برادر بهش نگاه میکنم همیشه بهتون سرمیزنم چون هم گفته بودین رمز و برمیدارم به شرطی که نظر بدین ما هم براتون جبران میکنیم همشهری جان
برای حشرات مزاحم خونتون گفته بودین راه حل میخواین ما هم با همین مشکل روبه رو بودیم صبح حال و آشپزخانه و اتاق ها رو پیف پاف میزدم صبح بازم بودن اگه به چاه فاضلاب دقت داشته باشید شاید از اونجا حشره های مزاحمی بیرون بیان من چاه فاضلاب رو پیف پاف زدم خیلی بهتر شدن
اگه سرتون گرفت به ما هم سربزنید
خداحافظ


مرسی همشهری.
مامان علی خوشتیپ
7 خرداد 91 12:01
ما آپیما


جدی!ازت بعیده ها
مامان نيما
7 خرداد 91 12:11
آفرين به امير علي جان كه اينقدر پيشرفت داشته


مرسی گلم
مهین
7 خرداد 91 12:21
سلام به مامان مهربون اما شکمو
اولا آفرین به پسمل قهرمانمون
مامان گلش هم ان شالله به زودی زود خوش هیکل بشی
من اون زبون فلفلی امیرعلی جونو بخورم وااااااااااااااااااای... دُکُ

ببوسش
کارهای خدا رو می بینی یکی مثل من آرزو داره یه کم چاق بشه یکی مثل شما و خیلی های دیگه دوست داره لاغر بشه



سلام مهین جون.خوبی؟
میخوای چاق بشی چیکار.هیچی اندازت نمیشه.از خدام بود لاغر باشم.
مرسی که همیشه باهامونی
مامان ساقی و محمد
7 خرداد 91 12:44
سلام.خوب یه چند تا درخت بکارین.
مدتیه دارن درخت های رشت رو قطع میکنن.اینجا هم مثل جنوب دارن نخل میکارن.
ببین چه جوابی به اون کامنت شوخی دادی.



نه بابا شوخی میکنی.نخل تو شمال مگه میشه؟اونوقت که نمیگن شمال میگن جنوب!
خوشت اومد مگه نه؟
مبین فرفری
7 خرداد 91 15:08
مامانی لباسشو نگفتی چیکار کردش حتما بهش بیسکویت داده


آره دیگه
دختر خاله
7 خرداد 91 15:54
چرا پستات این مدلی شده؟؟
حتما شیراز برید خیلی خوبه ما که رفتیم فوق العاده بود


چشه پُستام؟
مامانم داره میاد خونه مامانت .میدونستی؟
باور میکنی اینبار بریم شیراز دفعه 6-7 که رفتم.دیگه همه خیابوناشو حفظم به مولا
خاله ي اميرعلي
7 خرداد 91 17:41
سلام
امتحاناتم تموم شد
چطوري مادر شوهر عزيزتر از جانم!!!!


وای خدا رو شکر .کم کم داشتم دق میکردم که نبودی.
مرسی عروس خوشگلم.تو چطوری مادر
خاله ي اميرعلي
7 خرداد 91 18:05
من يعني كشته مرده ي اين آهنگتماااااا
ميميرم براش


جدی!
میدونی خوانندش کیه؟
خاله ي اميرعلي
7 خرداد 91 18:09
بعضي وقتها كسايي كه عزيزتر ازجونه آدمن حتي ميشه گفت عشقه آدمن دشمن جون ميشن و دل آدمو ميشكنن من خيلي با اين اوضاع مواجه شدم خيلي سخته


دخیخا.ولی آدم زود میگذره از اینجور حرفا
مامان ساقی و محمد
7 خرداد 91 22:12
سلام.خوب براش باطری بخر.زیارت قبول.دایم به مسافرت.حالا نمیشد یه پست جدید مینوشتی.


تصمیمم میخوام تصمیم باشه.نه که گفتم هر 10-15 روز یه پُست میزارم.نمیخوام زیرش بزنم.شرمنده
مامان رها
8 خرداد 91 7:17
این جور که معلومه مثل این که پروژه از شیر گرفتنش داره پیش میره ایشالله موفق باشی و از این کار سر بلند بیرون بیای


آره خیلی خوب داره پیش میره.میاد بعضی وقتا بگه مَه ولی سرشو گرم میکنم.نمیدونم چیکارش کنم که یادش بره
مامان زینب
8 خرداد 91 8:28
بی زحمت به گل پسرت بگو یه لیوان آبم برا من بیاره!بی جواب نمیمونه کار خیرش


گوش به حرفم نمیکنه!
دختر خاله
8 خرداد 91 9:16
بله; دیشب باهاشون حرف زدم.
شیراز همیشه دیدنیه البته بستگی داره با چه دیدی بری


اوکی.
شیراز عالیه.ولی همون دفعه 1-2
دختر خاله
8 خرداد 91 9:18
این جوری شده: قبلنا هر پست یه تیتر داشت که راحت میتونستی مطلب و بخونی ولی الان باید همون پست و تا آخر بری تا ببینی یه مطلب جدید اضافه شده. خیلی مسخره س


من بالای پستم نوشتم که به آخر پست برید.خوب خودتو خسته نکن همش بخونی.یه راست برو آخرش.چه کاریه
مامان علی خوشتیپ
8 خرداد 91 11:06
ما شنبه تا چهارشنبه شیرازیم ایشاالله


بابا میزاشتی برا 23-24
مامان علی خوشتیپ
8 خرداد 91 11:23
سلیقمو حال کردی؟؟؟
اون موقع این تیپی مد بوده.زنای ناصرالدین شاه همه این مدلی بودن
همیشه به شوهرم میگم اگه لون موقع بودم حتما سوگلی ناصرالدین شاه میشدم


دخیخا.
مامان شاهزاده ها
8 خرداد 91 12:39
سلام
زیارتتون و دعاهاتون قبول.
راستی دارو گرفتی برای پشه؟؟ فوق العادستا!!!


مرسی.آره
دختر خاله
8 خرداد 91 12:54
کار تو مسخرس عزیزم همون جوری بهتر بود من اینجوری سختمه


شرمنده دیگه باید تحمل کنی دیگه
نایسل
8 خرداد 91 15:49
آخی عزیززززز دلم مرسی بهم سر زدی گلم بوس
مامان ریحان عسلی
8 خرداد 91 17:31
سلام
پس کی آپ می کنی


چیزی ندارم آپ کنم.
مامان آیدین
9 خرداد 91 2:59
سلام وب خیلی جالبی دارین اگه اجازه میدین میخوام لینکتون کنم ؟ امیر علی رو ببوسین بای


بفرمایین لینک کنید .ما هم شما رو لینک میکنیم.چرا که نه؟!
مامان رها
9 خرداد 91 9:02
قربونت برم چطور مطوری خوبی امیری خوبه ببوسش پیش ما هم بیا اپیم


حتم میام
مریم مامان درسا
9 خرداد 91 9:40
سلام
حسابی بامزه شده و از صبح که بیدار میشی سرگرمی



دیگه خیلی سرگرمم کرده.کلم دیگه کم کم داره داغ میکنه از دستش
محمد
9 خرداد 91 10:42
لطفافیلتر نفرمایید!!!
9 خرداد 91 19:45
ماشالا................به این همه استعداد.
البته اول باید هم با داشتن مامان با استعدادی مثه شما ایشون هم با استداد باشه
جدا" بارها گفتم جذاب مینویسی مامان امیر علی.


جذابیت نوشته هامو از شما یاد گرفتم
خاطره مامان بردیا
10 خرداد 91 18:16
خصوصی