امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

بعد از یه مدت، پُست گذاشتن چه کیفی میده ها!

1391/2/19 7:46
881 بازدید
اشتراک گذاری

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلام شیرین عسل مامان

6a.gif

خوبی عشقم؟چند شب پیش ،یادم نیست چند شنبه بودنیشخنددایی رضا هممون دعوت کرده بود برای شام تو فلکه قارچ.ما هم از خداخواسته باسر رفتیمنیشخندبابا اونشب شب کار بود ناراحت

clipdongoofypumpkin.gif

سر شب رفته بودیم بیرون هوا خیلی گرم بود ولی آخر شب تو فلکه قارچ خیلی هوا سرد شد.خدا رو شکر حداقل شلوار برداشته بودم برات.فرداش آبریزش داشتیزبانالانم که خوبی خدا رو شکر

 شکلکهای جالب آروین  

ما که کچل شدیم از دست امیرمون ،نمیدونم شما هم بلایی سرتون اومده از دست نی نی هاتون یا نه.

 شکلکهای جالب آروین

امیر ما وقتی صدامون میزنه مامان،ماماله،مامانه من جواب میدم بله ،جانم،بگو،هاننیشخنداینا کافی نیست حتما باید چهار چشمی هم نگاش کرد تا آقا راضی بشنکلافهحالا کارشو بگم که چیکارم داره یا به مامان گفتنش ادامه میده یا با اِ یا اَ گفتن چیزی رو میخواد.

 شکلکهای جالب آروین

دیشب من و باباش داشتیم مرغ و ماهی پاک میکردیم برای اینکه اذیت نکنه گذاشتیمش تو تابش و با یه طناب باباش هلش میده.همش صدامون میزد به همون صورت که گفتم فقط چون باباش هم بود اینا اضافه شده بود ،بابا،باباله،بابایی .حتما باید نگاش میکردیم و جوابش رو میدادیم وگرنه همینجور یکسره صدامون میزد.منم کلک زدم بهش براش شعرای من در آوردی میخونمنیشخندخلاصه کشش دادم تا اینکه کارمون تموم شد.خسته نباشیمعینک

 شکلکهای جالب آروین

بابام تعریف میکنه میگه بردمش نماز مسجد.بابام آخر هر نماز دعا میخونه پشت بلندگو .دفعه اول میگه فقط نگاه میکرده.دفعه دوم که بردمش مسجد رفته میکروفن رو از آخوند گرفته که من دعای آخر نمازو بخونم  .آخونده هم این شکلیتعجبعصبانی

 شکلکهای جالب آروین

چند شب پیش دختر عموهام که خونشون نزدیکه خونمونه اومده بودن خونه مامانم .دختر عموم یه دختر داره به اسم حورا که 3 ماه از امیر ما کوچیک تره.گناهی از بغله مامانش پایین نیومد.از بس که امیر ما مهمون نوازه.میخواست بغلش کنه.چیزی دهنش کنه.باهاش بازی کنه.اونو دعوت میکرد بیاد رو پُشتیا مثه خودش.و حورا هم فقط نق میزد و گریهمنتظرهمین که امیرو با بابام فرستادم نماز،حورا یه نفس راحت کشید و از بغل مامانش اومد پاییننیشخند

 شکلکهای جالب آروین

گفته بودم امیر خوش خوراک شده.چِشمش زدم دیگه به زور هم چیزی نمیخورهنیشخند

 شکلکهای جالب آروین

پریشبی هم مادر شوهر اومد خونمون ،تولد عمو رضا شوهر خاله محبوبه بود.سهمه تولد رو دادن اومدیم پایین با مادر شوهر میل کردیم.2 تا جام کارامل . نصفه طالبی که توش ژله بود.هوراتولدت مبارک شوهر خواهر جان

 شکلکهای جالب آروین

دیروز از سر درد داشتم هلاک میشدم .میخواسم خوابش کنم،مگه خواب میرفت.یسره همش حرف میزد و صدام میکرد.منم جوابش رو نمیدادم چون جونی نداشتم.مورد لطفش قرار گرفتم یه چند باری مو کشید و نیشگون آتشین گرفت و با دستای آهنینش زدم.خلاصه بچه یتیم گیر آورده بود.پا شدم رفتم تو اطاقش تا بخوابم درو هم بستم.اومده پشت اطاق با التماس میگه مامان،ماماله با یه ذره بُغض بخونیننیشخند

108.gif

رفتم دکتر چشم پزشکی، میگه شماره چشمت بالا رفته برای همین سر دردات زیاد شده.گفت دیگه همیشه عینک بزارم.من چیکار کنم از عینک خوشم نمیادسبز

 شکلکهای جالب آروین

اسم همه اشیا ی دور و برمون رو دیگه بلده بگه.به کولر میگه کولی،به پنکه میگه پنکی،خلاصه همه چیو میدونه .تازه از منم میپرسه.

  شکلکهای جالب آروین

عاشقه اینه که من توالت باشم و اون فرصت پیدا کنه تا موکت جلو توالت رو بندازه تو راهرو.بگو آخه بچه مگه آزار داریمنتظر

  شکلکهای جالب آروین

راسی الان یه هفته است که یه شبکه کارتون به زبان فارسی پیدا کردیم.گفتم شاید نداشته باشین.شما هم تنظیم کنید.من که عاشقش شدم.دیگه همش دارم کارتون میبینم.هر روز ساعت 1 ظهر فیلم سینمایی انیمیشنی پخش میکنه.اینم فرکانسش.27500/ورتیکال/11317 رو ماهواره هاتبرد

 شکلکهای جالب آروین

بعضی وقتا مامانم از بالا صدام میزنه چون حوصله ندارم برم تو پاسیون تا جوابش رو بدم از همون جا بلند جوابش رو میدم .امیر اصلا از این کارم خوشش نمیاد.چون میدونه مامانش تنبله و پا نمیشه .بچم راه حل کشف کرده.موقعی که دارم جواب مامانم رو میدم با صدای بلند پا میشه میاد لبم رو هی بوس میکنه.که من دیگه حرف نزنم.یعنی اگه زبون داشت میگفت خفه خواهشنقهقهه

 شکلکهای جالب آروین

٢-٣ روزی میشه که رفتی اصلاح برای چندمین بار.اینبار خیلی کچلت کرده آرایشگر.ابابایی میگه خیلی آروم بودی و فقط آخرش که ماشین اصلاح رو روشن کرده یه ذره گریه کردی

 شکلکهای جالب آروین

همنا فعلا ،اگه چیزی یادم اومد دوباره اضافه میکنم

 شکلکهای جالب آروین

 
 

این عکسا هم ماله دیشبه که رفته بودیم پاک به قول خودتنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان امیر علی
19 اردیبهشت 91 8:09
عزیز برو تو نی نی گچت و درخواست دوستی من رو بزن و تایید کن تا با هم بچتیم اگر دوست داری
خبرم کن


حتما
مامان امیر علی
19 اردیبهشت 91 8:11
اینجا مگه رمزش با قبلی فرق داره
باز نمیشه با رمز قبلی
زهرا جون کجایی >؟؟؟؟؟؟
من رمز می خوام


خیلی وقته برات فرستادم رمزو .خصوصیات رو چک کن
مامان امیر علی
19 اردیبهشت 91 8:17
خوشبحالت رها زیاد حرف می زنه ولی واضح نیست تا من بفهمم ولی ماشالله امیر دیگه خیلی چیزا رو بلده که بگه آفرین خاله بیا یکم به رها هم یاد بده تا حرف بزنه
مامان رها
19 اردیبهشت 91 8:18
بالایی هم من بودما فکر نکنی کسی دیگه بود اشتباها مامان امیر علی خورد
عزیز همون رمز رو تایپ کردم شد کپی می کردم جواب نمی داد ممنون
رفتی تو نی نی گپ


شناختمت
مامان رها
19 اردیبهشت 91 8:45
راستی ائنجا که داد می زنی مامانت رو صدا کنی بچه نمی گه که داد نزن یا بخواد بگه ...
فکر می کنه می خوای دعوا بگیری که داد می زنی
بوست می کنه که آروم باش مامانی


شاید
مامان مريم گلي
19 اردیبهشت 91 11:40
سلام عزيزم من تازه با وبلاگت آشنا شدم
با اجازه لينكتون ميكنم دوس داشتين لينكم كنين
هزار ماشالله پسرتون خيلي خوشكله
قالبشم خيلي نازه


مرسی عزیزم.چشات ناز میبینه.لینک شدی
مامان زینب
19 اردیبهشت 91 14:36
طفلکی حورا
بهش بگو بعد نماز برا ما هم دعا کنه...
کچل نشدیم به کوری چشم دوستان!!!!

دیگه انکه همینا


جدی جدی؟!شماها کچل نشدین.من که کور و کچل و علیل شدم
مامان رها
19 اردیبهشت 91 16:36
عزیزم بیا و ببین رها می خواد ازت تشکر کنه


خاله جون قابلتو نداشت
حسام
19 اردیبهشت 91 17:05
ما پس چی؟(رمز)
خطاب به امیر علی جلوی مامانت رو بگیر مگه وبلاگ شما شازده نیست مگه این وب برای خودت نیست همشهری جون فکر کنم چهار روز دیگه مامانت برای ورود به وبت هم رمز میزاره(شوخی کردم ها یهو مثل اون قضیه لهجه سو تفاهم پیش نیاد)
یه فرضیه جالب 8--7سال دیگه که امیرعلی بزرگ شد و قد کشید و برا خودش مرد شد آیا هیچ علاقه ای به اینترنت و وبلاگ و این حرف ها داره ؟ا... اعلم


الله اعلم.خدا میدونه
مامان ساقی و محمد
19 اردیبهشت 91 17:14
یه پیشنهاد جدی برات دارم.برو تو مجله بنویس.بابا تو آخر روحیه هستی.(ستاد حمایت از روشنها)


آفرین این شد از روشنا حمایت کن.چی بنویسم تو مجله؟اصلا چه مجله ای؟دو ریالیم کجه
مامان پریسا
19 اردیبهشت 91 17:20
بیشتر از همه از قسمت بوس دهن خوشم اومد. عجب راه کاری پیدا کرده طفلک
به قول مامان علی من هم یه دفتر گذاشتم واسه رمزا.
بابا این پست خوانی و کامنت دهی هم شده یه پروژه برای مخاطبان بیچاره
من خودم گاهی وبو باز میگنم میبینم 5 تا انلاین هستن بعد 1 ساعت موجودوی کامنت 0
میبینی تو رو خدا.
چاره ایی نیست........
همین که برای دخملم مینویسم برام کافیه.
شاید یه روز بهم بگه مامان دستت درد نکنه چه خاطرات خوبی برام نوشتی.....


من چیکار کنم دوست دارم تعداد دوستام زیاد بشن.دسته خودم نیست.
مامان سمیرا
19 اردیبهشت 91 18:02
سلام عزیزم
من اولین بار میام اینجا
خیلی قالب وبلاگت قشنگه......
منم پسر کوچیکم اسمش امیر علی .و از پسر شما 4 ماه کوچیکتر.عزیزم دوست داشتی تبادل لینک کنیم خبرم کن.خوشحال میشم.
راستی کار خوبی میکنی رمز دار مینویسی.بعضیها الکی الکی کیف میکنن.


دقیق زدی وسط خال.باهات 100%موافقم
نرجس خاتون،مامان طهورا خانوم
20 اردیبهشت 91 1:06
رمز لطفا
مامان آنیسا
20 اردیبهشت 91 1:20
مامانی به من رمز نمیدی ؟
نرجس خاتون،مامان طهورا خانوم
20 اردیبهشت 91 9:36
باشه. خیلی ممنون که رمز ندادی. بعد میگن چرا در وبلاگتون رو میبندین میرین.
مامان متین
20 اردیبهشت 91 14:32
ماشالله امیرم هر روز فعالتر از دیروزش میشه .اسپد براش یاده نره.
راستی ماه هم این شبکه رو پیدا کردیم واقعا خوبه .متین من که حسابی حال میکنه.
وای نگاهش توی عکسی که رو الاکلنگه منو کشته چه ماه نگاه میکنی خاله جون دلم میخواد بچلونمت .



خاله قابلی نداره برای چلوندن!
کلکسیونی از ایده های نو
20 اردیبهشت 91 15:57
برات فرستادم خانومی


دستت درد نکنه.
مامان ساقی و محمد
20 اردیبهشت 91 21:30
بخدا راست میگم.به یه مجله خانوادگی یکی از خاطرات امیر رو بفرست ببین چقدر فروش اون مجله بالا میره.
مامان سمیرا
20 اردیبهشت 91 21:43
سلام دوست عزیزم اخه پسمل شما هم نمیزاره لا لا کنی .امان از دست این نینیها راستی برای عینک نزدنم یه راه خوب که من امتحانش کردم .چشمو لیزیک کردم 3 ساله و راضیم. ممنون که اومدی پیشم لینکت کردم .امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم.
مامان سامان
21 اردیبهشت 91 13:25
یهم همه رو یه جا می ذاری واسه کدومش نظر بدیم.