امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

مختلط!!!

1391/1/11 15:53
2,250 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلام نازدونهء مامان

دیروز وحشتناک دلم هوای کوه کرد.قرار شد که ناهار رو خوردیم بریم (آب چِک چِکو). دقیق همین شکلی بخونید .چون اگه تو شهر ما باشید و باکلاس بگید همه میگن اینجور جایی نیست اینجاها.

ساعت نزدیکای 3 بود که راه افتادیم .موقعی که رسیدیم کلی کوله بار داشتیم ،انگار اومدیم سفر قندهار.

دیگه با اجازتون جای شما اصلا خالی نباشه با جناب همسری همه را بر دوش کشیدیم به اضافه امیرعلی خان که ماشالا هزار ماشالا وزنش تو اینجور مواقع 2 برابر نیز میشود.از کلی پستی و بلندی عبور کرده و به نقطه مورد نظر رسیدیم .همانجا اُتراق کرده و بساط قلیان را به پا نمودیم.

فقط خودمان بودیم 3 نفر .خبری از هیچ بنی بشری نبود در آن نزدیکی .فقط کوه بود کوه.جاتون خالی چه کوهایی.

امیرعلی به علت وجود سنگ از چند قدمییمان دورتر نمیشد خوشبختانه.

جاتون حسابی خالی .خیلی خوش گذشت .کلی گل گفتیم و گل شنیدیم.چه رمانتیک به به.با دیدن شاه پسرمان هوش از سرمان میپرید و کیف میکردیم .کلی هم به کارهای بامزه اش میخندیدیم.وقتی پشتش سمت ما بود ،ما ازش تعریف میکردیم.بعد اون برمیگشت و چشاشو میکرد بالا ،که مثلا من چیزی نمی شنوم و نمی بینم.عجبا

بعد از گردشمان هم برگشتیم خونه و امیرعلی به علت حمل کوله بار و من و باباش کلی خسته بود و تو ماشین حروم شد بچه ام.

بعد از بیداریش رفتیم به سراغ خرگوش بخت برگشته که قرار شده امروز بندازیمش بیرون به توصیه یکی از دوستان وبلاگیمان.امیر تا توانست بیچاره را عذاب داد.اگه خرگوشه شانس داشت گیر ما و امیرعلی نمیافتاد.

بریم سراغ عکسا ،که تو ادامه مطلب منتظرتونه.

راسی تا یادم نرفته یه ذره هم بارون اومد ،اونقدر که فقط بوی خاک بلند شد همین.نیشخند
همین 1 ساعت پیش هم عمه زکیه زنگ زد گفت بیاین بریم ریگزار برای افتتاح موتور سید ابوالفضل.فعلا که بابایی داره ماشین تمیز میکنه.معلوم نیست که بریم.شایدم رفتیم.

 

قشنگی کویر به همین کوهاشه.فقط حالشو ببرین.

از انعکاس صداش خوشش اومده بود و همش داد میزد

اینم یه صحنه دیگه از زیباییای کویر

به علت بارش کم باران اصلا آب از کوه چِک چِک نمیکرد

یه چیزی زیر نشیمن گاهش اذیتش میکرد

این ژست هم مربوط میشه به خلاقیت جناب همسر محترم.تازه میگفت بای بای هم بکن

اینم یه نما از جایی که اُتراق کرده بودیم.بیچاره موبایل بابایی بر اثر باد شدید محکم خورد زمین.ولی بلاخره عکس خانوادگی گرفتیم.

نمیدونم خرگوشه چه گناهی به درگاه خدا کرده که به این روز افتاده

خدا خیرش بده خرگوش جان را که وسیله بازی پسر من شده

اینم یه ماچ آبدار

همش ابراز احساساته و فقط برای رضای خدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

محدثه
11 فروردین 91 16:01
وبلاگتون خیلی باحاله امیرعلی جونم خیلی نانازی خوشحال میشم به من سربزنید
مامان متین
11 فروردین 91 22:34
خوش بحالتون شده چه کوه خوشگلی. ایشالله همیشه خوش باشید.
مامانی خوب کاری می کنی خرگوشو میندازی بیرون چون خطرناکه واسه امیرم. خدایی نکرده مریض میشه


آره دیگه .مرسی عزیزم
محمد
11 فروردین 91 23:13
شاد باشید وسلامت
علي
12 فروردین 91 1:46
سلام: با مطلبي جديد بروز هستم.
مامان علي خوشتيپ
12 فروردین 91 1:56
خوشششششششش به حالتوووووون.هميشه شاد و سلامت باشين در كنار هم
نميشد اون عكس خانوادگي رو يه خورده نزديك تر بگيريدمن ميخواستم ببينمتولي فكر كنم سايزمون يكيه ها
عكسا خيلي زيبا بود


به علت سایزماز دور انداختم که چیزی معلوم نشه.جدی هم سایزیم؟.بهت نمیادا(چشمک)
مامان علي خوشتيپ
12 فروردین 91 1:57
وااااي من تازه لوگوي علي رو ديدم.چه قشنگه ها


آره دقیقا خیلی قشنگه
مامان علي خوشتيپ
12 فروردین 91 16:16
بهم مياد بيشتر باشم .نه؟؟؟


شوخی کردم.همینجوری خوبی.حال میکنی ندیده حدس میزنم
مریم(مامان روشا)
12 فروردین 91 18:28
به به خوش به حالتون یادم نیست آخرین بار کی رفتم کوه !!! ایشالا همیشه خوش باشین راستی عیدتون هم مبارک باشه
پدربزرگ
12 فروردین 91 19:18
عالیه همینکه به کوه رفتین وهوایی عوض کردین خوبه شرطش این است که تداوم داشته باشد


ایشالا با هم میریم دفعه دیگه
دختر خاله
12 فروردین 91 23:05
Golam hamishe be gardesh
che pesare shojaee


مر30 عزیزم.به مامانش رفته دیگه
خاله ی امیرعلی
13 فروردین 91 0:45
سلام عزیزم
میبینم که شما پیشاپیش سیز ده تون رو بدر کردین سه نفری رفتین تو دل کوه و ...
خوش بحالتون
آخه گلم من خیلی وقته میخواستم ببینمت این عکسم که گذاشتی معلوم نیس اصلا
بیچاره خرگوشه هم ازاد شد بعد از زجر کش کردنش


نه بابا هنوز آزاد نشده ،قرار شده پسر عمو امیرعلی بیاد ببره خونشون.حداقل بی خانمان نمیشه خرگوشه.ایشالا تو دنیای واقعی میبینیم همو
خاله ی امیرعلی
13 فروردین 91 0:48
چشمای خرگوشه رو! چه برقی هم میزنه!!


تازه رنگشم قرمزه
مامان رها
14 فروردین 91 7:34
وای عزیزم خوشحالم که اینقده بهتون خوش گذشته بلا تا دلت هوس یه جایی رو میکنه شوهری می بردهتا خوب معلومه خیلی دوست داره اسپند دود کن
ولی خداییش یه جای معرگه رفته بودید سکوت و تنهایی و صدای باد در کویر خیلی زیباست خوش باشی امیری رو هم ببوس ژستاش منو کشته


وای خجالت کشیدم.خوب منم دوسش دارم.آره خیلی صفا داد .جات حسابی خالی
مامان خورشيد
14 فروردین 91 8:19
همه روزهاتون شاد باشه و عيد.


همه روزای شما هم همینطور عزیزم
مامان نوژا
14 فروردین 91 8:36
وای چه جای قشنگی


آره جاتون خالی
مامان علی خوشتیپ
14 فروردین 91 8:58
امروز ساعت 9 صبح دوتامون بازم جزو پربازدیدا بودیم



جدی.چه با هم تفاهم داریم ما
محمد
14 فروردین 91 11:46
سلام بر آبجی زهرا
سال نومبارک
خستگی سیزده بدر از تنتون بدر کردید؟
شاد باشید وسلامت


سال نو شما هم مبارک.زیاد خستگی نداشتیم.
مامان پریسا
14 فروردین 91 12:01
پس حسابی خوش گذشته.
چه جای باحالی.....
بابا این خرگوشو از دست امیر علی بگیر
همیشه به گردش.
خوش باشید.


امروز خرگوشه میره خونه عمو امیرعلی
مامان شایان
14 فروردین 91 13:33
عجب جای دنجی. امیدوارم همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشین. به ما هم سر بزنین.


حتما عزیزم
محمد
14 فروردین 91 15:24
مچكرم ازنظرشما


خواهش میکنم
حسام
14 فروردین 91 16:20
مسخره کردن لهجه خودمون دیگه نداشتیم ....!!!

موفق باشیم


مسخره نکردم که.گفتم که این شکلی بگن .جور دیگه ای نگن.اتفاقا من از لهجم خوشم میاد.جنبه طنز داشت نه چیز دیگه ای.بد برداشت کردین
کودک سیتی
14 فروردین 91 21:08
سلام بر مامان امیرعی
ان شاالله همیشه به گشت و گذار باشید
در مورد سوالی که پرسیدید، مال گروه طاهاهست ولی من نمی شناسمشون، فقط مسئول آگهی های سایت ازشون آگهی گرفته بود، از روی سایتشون به نظر خوب می آد ولی توصیه می کنم قبل از خرید چک کنید
موفق باشید


مرسی.
ثمین
15 فروردین 91 9:06
سلام عزیزم!
تم زنبوری رو قبلا گزاشتم! در قسمت ایده جشن تولد هاست! تم هایی رو که هم برای پسرا هم واسه دخترا میشه استفاده کرد... اونجا گزاشتم


پس چرا من ندیدم تو تولدهای پسرانه
مامان یسنا
15 فروردین 91 9:41
سلام !!! همشهری دوستم!!!
ممنون که به ما سر زدین!!!
راست میگی عجب کوههایی داره اونجا. دوستم ما رو برد به روستای شادکام که چشمه داشت و کوههای خیلی خیلی بلند و زیبا. انگار بن بست دنیا بود. متاسفانه دوستم وبلاگی واسه دخترش درست نکرده ولی اگه اینکارو کرد حتما حتما خبرتون میکنم. کویر قشنگی دارین فوق العاده است


آره .حیف ایکاش داشت وبلاگ
مامان یسنا
15 فروردین 91 10:06
وای!!!!!!!!! بله اتلیه داره!!!!!!!!! نکنه همدیگر رو میشناسین؟


ایول
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
15 فروردین 91 13:57
سلام.چه سکوت و چه لذتی.خوش باشین.


مرسی
فاطمه عمه
16 فروردین 91 11:06
به به!شما که همش درحال گردشین!خوش باشین!
ماشالله امیرعلی ب خودت رفته ها ک اینقد شجاعه
من با این سنم خرگوش از بغلم رد شه زهره ترک میشم چه برسه....


به به خانم مهندس آینده.بیا همیشه پیشمون عزیزم
مهسا مامان مرسانا
18 فروردین 91 0:36
عزیزم ماشاالله چه پسری داری......با افختخار لینکت کردم خانومی...بازم به ما سر بزن
مهسا مامان مرسانا
18 فروردین 91 0:39
عزیزم خیلی خیلی وبلاگ قشنگی داری بهت تبریک میگم.....


وبلاگ شما هم خیلی نازه