من و بابایی عاشقتیم
سلام پسرم
امشب عمو عباس با خانمش و محمد صادق و عطیه خانم اومدن خونمون.خیلی خوشحالمون کردن.تو حسابی باهاشون بازی کردی .من داشتم آلبوم عکس تولدت و شاسی هایی که برات چاپ کرده بودم رو نشونشون میدادم که الهام خانم گفت:اگه بچه بعدی هم بیاد همین کارا رو میکنی براش.گفتم آره .ناسلامتی امیر رو خدا بعد 4-5 سال بهمون داد.یه عالمه منتظرش بودیم .کلی دکتر دوا کردیم تا خدا بهمون داده .تازه این کارا کم هم هست.خلاصه مامان ما به خاطر تو همه کار میکنیم .اینا که پیش پا افتادس.اگه جون هم بخوای فدات میکنیم.عاشقتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی