امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

تهران گردی ۹۶/۴/۴

سلام دوستای وبلاگی عزیزم حیف که همه ی عکسای این یک سال گذشته تو موبایلم نیست وگرنه که وبلاگمو میترکوندم از عکس .ولی فعلا باهمین عکسای مختصر سر میکنم تابستان ۹۶ که با فارغ التحصیل شدن امیرعلی خان با بهترین نتیجه از کلاس اولش شروع شد .و یکماه اول تابستون رو که ماه رمضون بود با مامان بزرگش رفت تهران و کلی خوش گذروند .و ما برای عید فطر رفتیم هم تهران گردی هم امیرعلی رو برگردونیم فعلا نظرتون رو به عکسها جلب میکنم و توضیحات مختصرش حلما خانم در مجتمع بین راهی مهر و ماه ینی حتما اگر با ماشین میرین تهران حتما اینجا توقف داشته باشید .هم فال هم تماشا تو اون ده روزی که تهران بود...
4 مرداد 1396

۹۶/۵/۳ اولین پست بعد از مدتها دوری 😁

سلام سلام سلام ما برگشتیم بعد از یه عالمه دوری از نینی وبلاگ عزیز و دوست داشتنی . ینی مدیر جان عاشقتم که امکان بروزرسانی وبلاگو از طریق تلگرام گذاشتین ،فدا مدا خانواده ۴ نفره ی ما هم داره به زندگی باحالش ادامه میده با سرعت نور همین پریروزی بود که دخملی ما به دنیا اومدا اما الان ۱ سالو ۹ ماهو ۹ روزشه ،جلل الخالق پسرکمان با سواد شده و قراره بره کلاس دوم تا ۲ ماه دیگه ایشالا . امروزم که روز دختره و این روزو اول به دختر خوشگل خودم حلما خانمی و بعد به عشق عمه غزل بانو تبریک میگم . عکسها و اتفاقات و سفرهای این مدت رو ایشالا کم کم و سر فرصت مینویسم و آپ میکنم. فعلا همراهان همیشگی ...
3 مرداد 1396

عاخه تنبلیم حدی داره والا....

سلام وای خیلی وقت بود این طرفا نیومده بودم .عاخه تنبلیم حدی داره سر امیرعلی هر روز میومدم اینجا و گزارش روزانه مینوشتم براش، طفلی حلما بچم از وقتی اومده تو زندگیمون اینقد تنبل شدم که حال ندارم کامپیوتر رو روشن کنم نمیدونم همه اینجورین یا فقط من یه گزارش کلی میدمو میرم سراغ عکسا امیرعلی قصه ی ما الان کلاس اولیه و من خیلی بهش افتخار میکنم .عاغای دکتر خودمه حلما در عین مظلومیت بسیار تنبل تشریف داره که این دو خصوصیتش به بنده رفته بچم راس 6 ماهگی تونست بشینه . تو سن 6 ماه و بیست روزگی اولین دندونش در اومد . و الان که یک سال و 1 ماه و 12 روزشه 10 تا دندون داره. اینجاش خجالت آوره .دخترک ما تو 10 ماه و 10 ماهگی تونس...
7 آذر 1395

از پایتخت در خدمتتونم

سلام.خوبین؟خوشین ؟یهو جو گیر شدم اومدم پای لبتاب مای فادر تا براتون پست بزارم تقریبا یه هفته اس که تهرانیم بدون همسر محترم خیلی شیک و مجلسی داریم خوش میگذرونیم از امیر بگم که 12 روز دیگه تولد 6 سالگیشه و ما اصن برنامه تولد نداریم متاسفانه کلی اینجا داره آتیش میسوزونه و با ماچ های محکمش حرص حلما خانومو در میاره کلی مامان منیر داره لوسش میکنه و هر چی میخواد براش فراهمه حلما خانمم که برا خودش خانمی شده بیا و ببین سوپش رو قشنگ میخوره .تازگیا بلا هم شده تا یه چیز میزارم دهنش میخواد با دست در بیاره تا اول ببیندش کلی برا خودش خوانندگی میکنه و قر میده . دختر تنبل ما هنوز ثابت تشریف داره و چار دستو پا نمیره...
1 مرداد 1395

اولین تجربه ها

سلام.بازم ما اومدیم بلاخره کلی با خودم کلنجار میرم تا بیام بشینم پای کامپیوتر...عاخه دیگه حس و حال کامی جونو ندارم خوب طبق معمول میریم سراغ خبرای مهم. حلــــــــــــــــــــما خانم ما راس 6 ماهگی تونست بشینه بدون کمک تو 6 ماهو 24 روزگی اولین دندونش نیش زد.تقریبا هفته بعدشم دندون دومیش در اومد امیر عاغای ما هم که روز اول خرداد  تو دبستان شهید دهستانی نزدیک خونمون ثبت نامش کردم برا کلاس اول خبر بد این سری هم مربوط به امیر عاغاس تقریبا یه هفته مونده بود نیمه شعبان شام خونه مادرشوهر دعوت بودیم .که امیر عاغا با بچه ها مشغول بازی بود که با سر میره تو شیشه ی در ورودی. خدا رو شکر جز چنتا خراش رو د...
17 خرداد 1395

سال 95 مبارک با تاخیر !!!

سلام بازم من اومدم با کلی عکس در هم بر هم حلمای 6 ماهو 12 روزه من واکسنش رو زده و خیلی راحت میشینه مثه یه خانم باوقار و باکلاس .بدون هیچگونه آموزش قبلی ای .بگین ماشاالله امیرعلی 5 سالو 9 ماهه من هم با سوالات مکررش کچلمان فرموده و با آبجی کوچیکش حال میکنه ما نیز فعلا در حال آماده شدن برا عروسیه برادر شوهر آخری هستیم و فکرمان بسی مشغول راسی از خاله شدنم نگفتم واااااااااااااااااااای محمد کیان خاله دقیق روز اول فروردین به دنیا اومد .الهی خاله به فداش هنجره طلای منه به قرآن غزل خانم عمه هم که دیگه واسه خودش خانمی شده بیا و ببین الان 3 ماهو 3 روزشه عشقم.البته از وقتی که 3 روزش بوده ندیدمش .آخه با مامانش رفته ...
6 ارديبهشت 1395

بزودی...

سلام دوباره اومدم بعد از 4 ماه دوری از وبلاگ درک کنین دیگه دخمل داری به وظایفم اضاف شده عاخه یه عالمه عکس دارم بزارم براتون ،ولی اصن حسش نیست سایزشو کم کنم و بعدم آپلود عاخه تنبلی تا چه حد! اینجا نوشتم براتون که عمه شدم ،الان میگم جاتون خالی عمه شدم اونم از نوع عمه بزرگ و عمه زهرا خانم وای نمیدونین چه حس باحال و قشنگیه این عمه شدن .غزل خانم عمه فداش بشم مــــــــــــــــن ،بچمونو بردن خوی ،خیلی وقته ندیدمش ،دلم براش یه ذره شده حلما خانوم گل و گلاب ما هم که تا اینجای کار دو تا از واکسناشو زده و سُرو مُورو گنده داره برا خودش خانمی میشه امیرعلی قصمون هم که مردی شده برا خودش در حد تیم ملی.فدایی داره یه عال...
13 اسفند 1394

خوش اومدی شاه دخت من

خداحافظ روزهای انتظار سه نفره،خداحافظ لگدهای دلنشین و نرم، خداحافظ سکسکه های شبانه،خداحافظ نوزاد درونم و سلام به روی ماه دخترکم،سلام به تنها آبجی پسرم، سلام به لبخندهای تو خوابت و سلام به بهانه ی سوم زنده بودنم تمام خاطرات با عکسها تو ادامه مطلب   سلام خوبین؟خوشین؟ما هم شکر خدا خوبیم و عالی از روز شمار بالای صفحه معلومه که یه فرشته کوچولو ناز تازه وارد داریم. آره اسمش حلما خانومه.فعلا تاج سر هممونه.تا ببینیم تا بعد چه گلی به سرمون میزنه امیرعلی الهی مامان فداش بشه .اینقده پسرم مهربونه و آبجیشو دوست داره که باور نمیکنید .همش میگه مامان چیکار کنم اینقد دوسش د...
13 آبان 1394