اولین تجربه دسشویی
سلام به همه دوستای خوبم و یه سلام مخصوص به امیرعلی خان مامان که الان خوابه کنار مامان امروز مامان بزرگ امیر از مشهد برگشت خونه .اول اومد پایین که نوه خوشگلشو ببینه بعد رفت بالا خونه خودشون .ما هم رفتیم بالا برا تقسیم سوغاتی ها. مامان بزرگ گفت من میرم حموم مواظبه امیر آقا باشین .گفتیم باشه. همه داشتیم حرف میزدیم که دیدیم اصلا صدای امیر نمیاد رفتم دیدم تو دسشویی نشسته داره با دمپایی بازی میکنه .اولش جیغ زدم وقتی دیدمش .گفتم مگه اینجا جای بازیه که مامان بزرگ سرشو آورد بیرون از حموم.دید دارم امیرو از دسشویی در میارم گفت بدش ببرمش حموم .که به این خاطر رفتی حموم با مامان بزرگ. نمیدونم چه سریه که با مامان بزرگ میر...