امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

توپولی مامان

این عکسارو دیروز تو موبایل بابایی دیدم.این عکس موقعی گرفتیم که میخواستیم بریم عکاسی ازت عکس بگیریم برا پاسپورت ای جانم تو این عکس خیلی کوچولو بودی تقریبا 4-5 ماهت بود زمستون بود .قرار بود بریم مراسم شیرخوارگان علی اصغر.ای جانم چه قدر توپولی بودی.ماشالله ...
5 تير 1390

نزدیک بود سکته بزنم امروز

امیر مامان امروز نزدیک بود سکته بزنم. صبح که از خواب پا شدم دیدم بابایی رفته بیرون تو هم همون موقع بیدار شدی. من رفتم دشویی اما صدات میومد خیالم راحت بود .وقتی اومدم بیرون دیدم نیستی تو اطاقا رو گشتم تو آشپزخونه تو حیات بازم نبودی .کلی صدات زدم.بعد دیدم که سوییچ بابایی رو طاقچه است.فهمیدم یه کاسه ای زیر نیم کاسه است .اومدم و تو کمد دیواری رو هم نیگا کردم بله دیدم هر دوتون اونجایین. بابایی میخواست منو اذیت کنه که کاملا موفق شد. بابایی گفت که نرفته بودم بیرون رفته بودم آب کولر رو ببینم.وقتی اومدم تو اتاق دیدم حاج امیر تو کمد دیواری پای چرخ خیاطیه.منم برش داشتمو قایم شدیم. بهم گفت دیگه این در کمد دیواری رو باز نزارم.خط...
5 تير 1390

دوباره دندون نو مبارک!!!

سلام قهرمان کوچولوی مامان میدونی دیروز چی شد؟ دیروز از پله تو راهرو افتادی و گریه کردی .وقتی بغلت کردم تا آرومت کنم تو دهنت یه چیز خوشگل و براق دیدم که جدید بود .آره مامانی دندون پنجمیت ٥ هم در اومد.مبارکه تازه شبشم دوباره دیدم که شیشمین دندونتم داره در میاد .خیلی ذوقیدم ..داری کم کم بزرگ میشی.داری مرد میشی. دیشب منتظر بابایی بودیم که بیاد دنبالمون بریم شرکت تعاونی خرید که عمه زکیه زنگ زد و گفت که آش پختیم بیاین باغ دایی رضا اینا .که رفتیم اونجا .بابایی باید زود برمیگشت خونه چون باید میرفت سر کار .ولی ما موندیم و با عمه اومدیم خونه .وقتی رسیدیم در خونه من کلید نداشتم زنگ بابابزرگ زدیم گفت من تو راه تهرانم .بعد ما رف...
5 تير 1390

چرا اینقدر تو مریض میشی؟

پسر مامان سلام دیروز و امروز خیلی بی حال بودی .همش نق میزدی .میدونی به خاطر چی؟ به خاطر اینکه دیروز که از آشپزخونه اومدم بیرون دیدم رو سرامیکا روبروی کولر نشستی وداری حال میکنی .خوب عزیز من اینهمه جا برا بازی کردن .آخه چرا اونجا؟ دیدی آخرشم سرما خوردی .دیشب به خاطر تبت از شیاف استامینوفن استفاده کردم برات. مامانی زود خوب شو.طاقت مریضیتو ندارم گلکم. امروز هم خونمون دایی محسن اینا ومامانم اینا با بی بیت دعوت داشتن برای ناهار.ناهار مرغ داشتیم. ...
3 تير 1390

فلکه قارچ!!!

اصلا از کلاه خوشت نمیاد با کلی کلنجار رفتن باهات وشیره مالیدن سرت ،کلاه سرت کردیم. خیلی بامزه شدی بین ٦ تا پسر این تنها دختر تو نوه های بی بیته.اسمشم عطیه خانمه پریشب عمه زکیه دلمه پخته بود هممونو دعوت کرده بود فلکه قارچ.اولش که یادمون رفت ازت عکس بگیریم،آخراش من یادم افتاد.بابایی و دو تا عموهات مشغول عکس گرفتن ازت بودن خیلی صحنه جالبی بود .اگه موبایلم همرام بود ازشون عکس میگرفتم.برات شکلک در میاوردن.برات دست میزدن تا نیگاشون کنی.خیلی با مزه بود.همشونو سرکار گذاشته بودی فسقلی .با ماشینت تو فلکه سر و صدا راه انداخته بودی.کلی بچه دنبال سرت میومدن.فکر کنم ٢٠ تایی بودن. ...
2 تير 1390

دیشب کچلم کردی

دیشب تا ساعت ٢ نصفه شب بیدار بودی.نمیذاشتی بابایی بخوابه آخه باید صبح میرفت سرکار.رفتی تو کمد دیواری سر چرخ خیاطی.اینجا رو تازه کشف کردی.عشقته این دکمه هاشو بچرخونی همش.حالا خرابش نکنی خوبه. ...
29 خرداد 1390

امروز کلی آتیش سوزوندی

سلام امروز کلی آتیش سوزوندی اینجا خونه مامان بزرگه .مراسمه روز پدره.مامان بزرگ به تو ٥٠٠٠ تومن عیدی داد گفت تو هم بزرگ مرد کوچکی ناسلامتی.این صندلو هم مامان بزرگ داد بابایی .ما هم برای بابا بزرگ کفش گرفته بودیم.خاله محبوب لباس .دایی محسن لباس با پارچه شلواری.عمو رضا شوهر خاله محبوبه فالوده با بستنی خریده بود.کیک هم پخته بود مامان بزرگ. امروز ناهار برنج و مرغ داشتیم .گفتیم یه ذره بهت برنج بدیم تا خودت تنهایی بخوری تا یاد بگیری.اما همشو له کردی.حتی یه دونشو برای راه رضای خدا نخوردی.بابایی گهگاه از تو کاسه برنج دهنت میکرد. وقتی داشتم ناهار می پختم.دیدم صدات نمیاد.صدات زدم ولی بازم خبری نشد.اومدم ببینم چیکار میکنی دیدم هرچی...
28 خرداد 1390

پدر روزت مبارک

  همسر خوبم و بابایی،پدر مهربانم این روز رو به هر دوتون تبریک میگم و از صمیم قلب از خدا میخوام که هر دوتون تا ابد کنارمون باشید همسرم تو کنار من و امیرعلی و بابایی، شما کنار هممون.       ...
26 خرداد 1390