امیــــــــــــرعلیامیــــــــــــرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
حلــــــــــما خانومحلــــــــــما خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

♡ امیرعلی و حلــــــما ، عشـــــــــــــقِای مامان ♡

پیج ما رو در اینستاگرام دنبال کنید instagram : @zahrakhajebafqi

ما برگشتیم فعلا دستِ خالی!!!!

سلام بر دوستان و یاران قدیمی      چه خبرا؟خوبین؟کوچولوهاتون سرحالن؟ منو امبرعلی و باباشم خوبیم.یه جورایی میگذرونیم خیلی وقت بود میخواستم آپ کنم ولی دست و دلم به آپ کردن نمیومد نمیدونم چِم شده .فکر کنم همش کاره ویروسه تنبلیه عرضم به حضوره شریفتون که تو این مدت که در خدمتتون نبودم کلی اتفاقای خوب افتاده.از جمله عروسی آجی کوچیکم. به من که کلی حال داد.جاتون خالی . از اونجایی که بنده بدون عکس اصلا توضیحم نمیاد.کل اتفاقات و تعریف و تمجیدهای عروسی میمونه برای موقعی که عکسا به دستم رسید. راسی یه خبر بسیار خوشحال کننده.البته برای خودم. بلاخره بعد از 7 سال دوری از درس و مشق،عزمم رو جزم کردم...
19 شهريور 1391

سورپرایز!!!

  سلام شازده کوچولوی قلبم خوبی پسرم؟رفقا شما خوبین؟نماز و روزه هاتون قبول. یه خبر ویژه دارم برات امیرعلی. دیروز بابابزرگ اومده تو خونه و ما مشغوله دوختنه روکش لحاف و تشکا بودیم و تو هم همش میپریدی روشون. بعد از اینکه لباساشو عوض کرد بهم گفت زهرا راسی یه خبره مهم. میگم چیه؟گفت یه قاری از مصر آورده بودن امامزاده ایکاش امیرو برده بودم با خودم. گفتم خوب.گفت یه پسره خیلی خوشتیپ و باکلاس و مودب اومده جلو دست داده و بهم گفته سلام منو به امیرعلی برسونین ،من نصیرزاده هستم. منم کلی ذوق کردم و گفتم ایول حسام خودمون بوده.همونی که وبلاگه ورزشی داره.یکی از خواننده های پَرو پاقرصه وبلاگ و امیرعلیه. حسام عزیز کلی خوشحال شدم.امیر ...
19 مرداد 1391
2360 0 109 ادامه مطلب

قاطی پاطی!!!

سلام عشقه قشنگم خوبی مامانی.تولده 2 سالگیت مبارک. مرسی از دوستانی که تولد تک پسرمو چه از طریق کامنت ،چه اس ام اسی تبریک گفتن.ممنونم. پسرم ،تاج سرم پنج شنبه روزه تولدت بدترین اتفاقه زندگی برامون افتاد.خیلی زجر آور بود .تو که متوجه نشدی.ولی من و بابایی تا آخره عمرمون اون روز و2 روز بعدشو فراموش نمیکنیم.و به این چند روز گذشته به عنوان یه درس عبرت خیلی بزرگ نگاه میکنیم. (خواهشا نپرسین که چی شده.چون از بازگو کردنش متنفرم.فقط خدا رو شکر که رفع شد.همین و همین)   وای چه زود ماه رمضون تموم شد .الان وسطاشیم.اولاش که همش مهمون خونه بابابزرگ اینا بودیم تا اثاث کشی کنیم.حالا هم که داریم اثاثای خونه خاله محب...
15 مرداد 1391

تولدت مبارک عزیزکم!!!

  سلام مرد کوچکم امیر مامان الان تو خواب نازیو کمتر از چند ساعته دیگه مونده تا تولده 2 سالگیت. چقدر زود گذشت این 2 سال.مثله برق و باد.چه روزا و شبایی با هم داشتیم. از بودن کنارت تو این 2 سال لذت بردیم.همیشه کنارمون بمون. تولدت مبارک گله مامان.دوست دارم یه عالمه ،هر چی بگم بازم کمه. امیره مامان کلی برنامه داشتم برای تولدت.میخواسم حتما تولدت رو تو خونه خودمون جشن بگیریم.که متاسفانه نشد. هر چی فکرشو میکنم میگم انشالا تولده 3 سالگیتو جشن میگرم مفصل. حالا که از تولد خبری نیست بزار چنتا خاطره از موقع تولدت تا 8 ماهگیتو بگم ،چون این وبلاگو از 8 ماهگیت شروع کردم و خاطرات قبل 8 ماه...
12 مرداد 1391

کمکِ اضطراری

سلام مامانای مهربون تو رو خدا کمکم کنید.همه زندگیم داغون شد.    اصلا فکرشو نمیکردم اینقد سخت باشه از پوشک گرفتن امیر. از پریروز ساعت 12 ظهر که باباش رفت سرکار این ماموریت خطیر رو آغاز کردم.    کلا برای دوایی یه بارم تو صندلی توالتش جیش نکرده تا حالا.    به زور باید رو صندلی توالت نگهش دارم وگرنه که اصلا خوشش نمیاد. با اینکه روزی هزار بار با مهربونی بهش میگم عزیزم اگه جیش داشتی بگو تا باهم بریم توالت . اصلا انگار نه انگار فقط کله شو تکون میده و میگه باشه.و هنوز 10 دقیقه نگذشته میاد میگه اُ...
9 مرداد 1391

تا تولده 2 سالگیت دیگه وقتی نمونده!!!

  سلام وای دلم برای تک تکتون تنگ شده بود اساسی. وحشتناک هوس کرده بودم یه پست بزنم درست و درمون. حالا چه خبرا ؟چی کارا میکنید؟ما نیسیم کیفتون کوکه؟ بریم سر اصله مطلب که حرف زیاده و من خسته و کوفته. امشب شبه دومی هست که تو خونه جدیدمون یعنی خونه مادر شوهر داریم میخوابیم.کامو هم تازه راس و ریس کردم عرضم به حضوره شریفتون که روزه قبل از ماه رمضونی عروسی دختر خاله مامانم یعنی سادات بود .کلی تو عروسی بهمون خوش گذشت ولی به بابایه امیر علی نه.حالا بگین چرا؟مستر امیر آقا وسطه مجلس نِم زدن بر هیاکل باباش.همش به لطفه تحریم ها و گرانیِ .بازم بگین چرا؟اومدن مای بیبی رو گرونش کر...
6 مرداد 1391

آخرین پُسته تو این خونمون!!!!

  سلام پسر شیطون بلای من فکر کنم نه مطمئنم که این آخرین پُسته من تو این خونس(خونه بابابزرگ). تقریبا همه اثاث مَثاثا رو جمع کردم ،فقط مونده بردنشون به خونه عمو علی اصغر (خدا کنه تو این مدتی که ما تو خونشیم دوماد نشه،شانس که نیس میزنه و فردا عاشقه یکی میشه) بهتون گفته بودم که مِستر امیر ما تو حرف زدن شُهره عام و خاصه.چنتا از کلماتش رو مینویسم که خیلی باحال میگه. موبایل=دوبال            کنار=کینار             مُتکا=مُقَقا         ...
26 تير 1391

آقا ما اومدیم!

سلام وای دلم یه ذره شده بود برا همتون.خوبین؟خوشین؟سلامتین؟فنگیلیاتون سر حالن؟   امیر منم خوبه ،خودمم خوبم ،آقامونم خوبن،فک و فامیلمونم همه سلام دارن خدمتتون. بزارین همین اول پُستی بگم که زیاد تنبل نیسمو چند روز پیش یه پُست نوشته بودم اساسی تازه شکلکاشم گذاشته بودم.که یهو امیر آقا دکمه پاور کامو زد و همه چی پَر پَر. کلی حرص خوردم .ولی کاری بود که شده.و دیگه اصلا حس نداشتم دوباره بنویسم.تا امشب که بیخوابی زده به کَلَم و در خدمتتونم. امیر آقای ما بسیار بسیار بسیار حرفه ای و اُستا شدن در صحبت کردن .که خیلی خوبه. ولی بعضی وقتا با گفتن کلمه نَخوام،بنده را عصبانی می...
21 تير 1391

پُسته افتخاری!!!

  سلام دوستای گلم،خوبین؟خوشین؟سر حالین؟ قَرَض از مزاحمت گذاشتن یه پُسته نیمه جونه.از شیطونیای امیرخان. اگر قرصی ،دارویی برای جلوگیری از کچلی مفرط سراغ دارید ،خواهشن اسمشو بگین. دارم از دسته دو نفر کچل میشم. یکیش امیر خانِ مامانه،که با شیطونیاش دیگه برام مویی جا نزاشته. یکی هم خودم.یه راه خودکشی که نه درد داشته باشه نه خون داشته باشه نه گناهی داشته باشه هم بهم معرفی کنید. الان 2 هفتس که تصمیم گرفتم رژیم بگیرم .10 تومن هم پول برنامه رژیم دادم.ولی به جای اینکه خوردنم کم بشه بیشتر هم شده.ظهرا که از خواب پا میشم دلم غارو غور میکنه.باید حتما دوباره ناهار بخورم. ...
13 تير 1391